بهائيت لاف اخلاق ميزند
بهائیت در ایران : نوشته شده توسط زهرا سادات موسوي
0000
شايد به راحتي بتوان گفت كه اولين هنجار شكنيها در تاريخ معاصر ايران مربوط ميشود به كشف حجاب زني به نام طاهره برقاني ملقب به قرهالعين در ميان تجمع گروهي بابيه در محل روستايي به نام بدشت.
وي تنها زن حاضر درآن اجتماع بود كه، در سخنراني كه شايد بيشتر خودنمايي نفس سركشش بود با پشتيباني قدرتهاي سلطه اعلام نسخ كرده و به يكباره حجاب برميكشد و سرمستانه اظهار ميكند:
«امروز تكليف شرعيه يكباره ساقط است و اين صوم و صلات كاري بيهوده است . آنگاه كه ميرزا علي محمد باب اقاليم سبعه را فرو گيرد واين اديان مختلف را يكي كند تازه شريعت خواهد آورد و قرآن خويش را در ميان امت وديعتي خواهد نهاد. هر تكليفي كه از نو بياورد برخلق روي زمين واجب خواهد گشت. پس زحمت بيهوده بر خويش روا نداريد و زنان خود را در مضاجعت ،طريق مشاركت بسپاريد و در اموال يكديگر شريك و سهيم باشيد كه در اين امور شما را عقابي و عذابي نخواهد بود...» [1]
اين اجتماع بابيها به رهبري محمد علي بارفروش ملقب به قدوس، طاهره و ميرزا حسينعلي نوري، ملقب به بهاءالله شكل گرفت. افرادي در اين جمع بودند كه با ديدن وشنيدن اين سخنان، به ماهيت دروغين اين فرقه پي برده و به دامان پاك اسلام بازگشتند اما عدهاي فريب خورده باقي ماندند.
گستاخي اين عده آنقدر زياد بود كه در راه بدشت تا منطقه ميانه سرمحمد علي بارفروش دل در قره العين بست و تا آنجايي پيش رفت كه هر دو در يك محل نشستند...؟![2]
بعدها خواهر حسينعلي در حق قرهالعين و افراطهايش چنين گفت: قرهالعين بيحكمتي كرد و هنوز از كله مردم نميتوانيم به درآوريم.[3]
شايد بتوان گفت از اينجا بود كه بياخلاقي در بابيت و بعدها در بهائيت نهادينه شد. افسوس كه اين افراد فرو رفته در گناه، بركوس اخلاق مندي كوبيدند و اعلام داشتند كه جهان تنها با فرامين ما رستگار ميشود![4]
علي محمد شيرازي در كتاب بيان فارسي در مورد حجاب چنين ميگويد:
«الباب العاشر من الواحد الثامن في ان الذي ربي في الطايفه حل له النظروا و التكلم سواء كان ذكر او اثني...
در اينكه كساني كه در ميان پيروان ما پرورش يابند، چه مرد باشد و چه زن حلال است به همديگر نگاه كنند و سخن بگويند.»
همچنين در تفسير سوره يوسف خطاب به قره العين ميگويد:
«اي قره العين، به زنان اجازه داده شد كه مانند حوران بهشتي لباسهاي حرير بپوشند و خود را بيارايند و به صورت حوران بهشت از خانههايشان بيرون آيند و ميان مردمان وارد شوند وبدون حجاب بر صندليها بنشينند.»
اينچنين بود كه باب فساد را بر زبان حلال كرد. بعدها ميرزا حسينعلي زمام امور بابيه را در دست گرفت و بهائيت را پايه گذاري كرد و همان رويه ادامه داشت. ميرزاحسينعلي در كتاب اقدس سعي كرد بياخلاقيهايشان را در پوشش دستورات الهي پنهان كرده و به خورد جماعت بيسواد و نادان دهد. موسيو نيكلاي از اقدس نقل ميكند:
«....حكم حجاب مخصوص است به زوجات مقدسه پيغمبر ولي به هر حال اين عبادت نظر به قدمتش محترم است و اگر اين عادت به عكس جاري شود موجب اصلاح اخلاق فاسده شهرهاي ما خواهد شد.» [5]
در جايي ديگر در مورد حجاب چنين ميگويد:« زنان بهائي هر چند به خوبي ميدانند كه عادت قديمه حجاب براي مردم روشنفكر غير لازم و زحمت افزاست مع ذلك از جهت اينكه مبادا با كشف حجاب در ملأ عام طوفان تعصبات و ضديت مخالفان را برانگيزند عجالتا اين موضوع را مسكوت گذاشتهاند.» [6]
حسينعلي نوري علاوه بر موضوع حجاب در مورد اموري مانندزنا و حدود محارم در اقدس چنين حكم ميكند :« قد حكم الله لكل زان و زانيه ديه مسلمه الي بيت العدل وهي تسعه مثاقيل من ذهب وان عاد امره الاخري عودوا بضعف الجزاء...
به تحقيق خداوند حكم كرده است براي مرد و زن زناكننده كه ديه به بيتالعدل تسليم نمايند. آن ديه عبارت است از 9 مثقال طلا اگر دوباره تكرار كردند شما هم تكرار كنيد به دو برابر جزا»![7]
در اينجا چند سؤال را ميتوان مطرح كرد: بيتالعدل چقدر ثروتمند ميشود اگر كساني به زنا بپردازند؟! اگر اينچنين باشد افراد ثروتمند كه توانايي پرداخت ديه زنا را دارند حتما خيلي آسوده خاطر به اعمال خود ميپردازند؟!و...
در قسمتي ديگر حسينعلي نوري حكم ميكند:« قد حرمت عليكم ازواج آبائكم انا فستحيي ان نذكر حكم الغلمان...
به تحقيق حرام شد بر شما زنهاي پدرانتان، ما حيا ميكنيم ذكر كنيم غلامان و پسر بچهها را(لواط)....[8]
به اين ترتيب تنها زنهاي پدر براي ازدواج حرام هستند و براي لواط هم خجالت كشيدهاند حكمش را بگويند!
استعمارگران از همان ابتدا نقشهاي حساب شده براي جوامع مسلمان كشيده بودند و خشت خشت خانهاي منحوس را روي هم ميگذاشتند.
آنها فهميده بودند كه براي از بين بردن قدرت اسلام بايد اخلاقيات را از بين برند و عفاف و پاكدامني و غيرت را تبديل به افسانه كنند.
با اين حال جاي شكر دارد كه موفق نشدند البته در عصر حاضر تلاش و هجمههايشان چند برابر شده اما به ياري خداوندناكام خواهند ماند.
سالهاي پس از جولان دهي حسينعلي نوري و فرزندش، فردي خود فروخته كه لقب پادشاهي را با خود به يدك ميكشيد(رضاخان )اعلام كشف حجاب كرد[9]كشف حجابي كه كمر مسلمانان را شكست.
بهائيان هم در اين ورطه سخت به شوق آمده بودند.[10]
در زمان پهلوي دوم عملكرد بهائيت به جهت حمايتهاي حكومتي آشكارتر شده بود.
در همين دوران بود كه سعي كردند بارواج مدگرايي و تغيير معماري ساختمانها و آزادي دادن به همجنسگرايان و اعمال خلاف عفت، قدرت اسلام راستين را تضعيف كنند. [11]
بهائيها با در دست داشتن دولت به مدت 13 سال تمام تلاش خود را كردند تا اسلام را در هالهاي از غبار فرو برند.
در توليد فيلمهاي سينمايي سعي داشتند كه اسلام را كمرنگ كنند و بياخلاقيها را رواج دهند. از ازدواجهاي همجنسگرايان گرفته [12] تا رسواييهاي جنسي نخست وزير بهائي[13]تا ازدواج با محارم[14] و ...
بهائيت با اين پيشينه سياه اكنون سعي دارد با سفسطه بازي و احتياط بيشتر، رؤياي اربابانش را محقق سازد.
در تاريخ 12/2/1386 برروي خروجي يكي از سايتهاي تشكيلاتي بهائيت مطلبي قرار گرفت در مورد جايگاه همجنس گرايي در بهائيت. [15]
در اين مطلب تشكيلات تمام سعي خود را ميكند تا همجنس گرايان را به سمت خود كشانده و به آنها آزادي دهد. بهائيت ميگويد: برخورد با همجنس گرايان تنها صبر است اما لواط محكوم ميشود (محكوم به همان خجالت)
در البته در پيامهاي 6 فوريه 1973 و 17 دسامبر 1993 بيتالعدل هم از همجنس گرايان دفاع شده است واين مطلب تازگي ندارد.
تشكيلات بهائيت در فعاليتهاي خود به ويژه در مطالبي كه بر روي خروجي سايتهايش قرار ميدهد سعي بر شبهه افكني در عقايد مسلمانان دارد و يكي از اين موارد شبهه افكني در مورد حجاب و عقايد اسلامي است. در اين مطالب از تحريف آيات قرآني گرفته تا محكوم كردن اسلام و جامعه مسلمانان و بياحترامي نسبت به زنان مسلمان و محجبه وجود دارد. [16]
اسلام را نهادي با بار منفي و آموزههاي منافي حقوق بشر معرفي ميكنند و مدعي ميشوند كه زن مسلمان از فضاي اجتماعي محروم است!
گاهي هم به دست و پاي مردان ميافتند كه به خاطر خودشان با حجاب مقابله كنند!
زن مسلمان و محجبه را كه در اجتماع شركت دارد طرد شده مينامند و بيبندوباري غرب را انتهاي خوشبختي و آزادي و تجدد ميخوانند!
اين همان آزادي است كه تشكيلات بهائيت خواستار آن است ؛آزادي كه روابط جنسي بين افراد خانواده و محارم را مجاز ميشمرد.
تشكيلات بهائيت ميخواهد كوچكترين واصليترين نهاد اجتماعي را سست كند تا به اهداف ديگر خود برسد، برنامههاي شبكههاي ماهوارهاي اين تشكيلات گوياي اين مدعاست. مقوله اخلاق در بهائيت بحثي نيست كه تنها با ذكر چند نمونه خاتمه بايد بلكه نيازمند وقت بسيار است.با اين وصف اميدواريم ملت مسلمان ايران با اتكا به پيشينههاي ديني و سيره زندگاني ائمه اطهار(ع)و چنگ زدن به ريسمان قرآن و عترت از اين دشمنيهاي و نهان در امان باشد.
[1]كتاب تاريخ جامع بهائيت، بهرام افراسيابي، چاپ دهم، ص95، مذاهب ملل متمدنه ، مسيو نيكلاي، ص302 ،پاورقي.
[2] نقطه الكاف، حاجي ميرزا خاني، ص154- ظهور الحق، فاضل مازندراني، ص110.
[3] كتاب فتنه باب ، اعتضاد السلطنه، ص135.
[4] كتاب ظهور جديد براي عصر جديد، ص5.
[5] كتاب مذاهب ملل، مسيو نيكلاي، ص303.
[6] بهاءالله وعصر جديد، تأليف ج.اي.اسلمنت ، ص 169.
[7] كتاب اقدس، ص49.
[8] كتاب اقدس، ص104.
[9] خاندان پهلوي به روايت اسناد، ج اول، ص171، سند شماره 67.
[10] كتاب بهائيت به روايت تاريخ ، ص 252.
[11] (سند شماره 2)
[12] ازدواج بيژ صفاري و كيوان خسرواني به نقل از سرهنگ بازنشسته شهرباني قراگوزلو با آقاي سيد حبيب الله تديني در سال 1369.
[13] كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج2، فساد هويدا، ص 395.
[14] پيام 15 ژانويه 1981 بيت العدل.
[15] متن مطلب ذكر شده در دفتر ماهنانه موجود است.
[16] متن مطالب ذكر شده در دفتر ماهنامه موجود است.