بهائيان رنگارنگ
نوشته شده توسط سيد كاظم موسوي:
باز نشر از بهائیت در ایران : فتنه بهائيت از توطئه هاي مهمي است كه از اواسط دوره قاجار با هدف آسيب رساندن به اسلام به خصوص تشيع از سوي كانونهاي استعماري طراحي شد ودر مسير تداوم حيات سياهش همواره در كنار دشمنان اسلام، در صدد ضربه زدن به اين دين و از بين بردن خصلتهاي ضد استكباري و ظلم ستيز آن بوده است. در يك كلام هدف طراحان اين فتنه، تلاش براي شكستن كيان و اقتدار ملي ايرانيان بود كه منافع قدرتهاي استكباري و استعماري را تهديد ميكرد.
به منظور شناخت ماهيت بهائيت و فتنه هاي اين فرقه دست نشانده استعمار، ميزگرد "بازشناخت بهائيت " با حضور آقايان مجد آبادي و سيد كاظم موسوي، مدير مسئول نشريه شفافيت در خبرگزاري فارس برگزار شد كه بخشي از آن در ادامه ميآيد:
سوال : به عنوان سوال نخست، بهائيت چگونه شكل گرفت وچرا تأسيس شد؟
موسوي: يادمان باشد كه بهائيت را نه باور و نه اعتقاد بدانيم بلكه ملغمهاي از چيزهاي مختلف است، اين را بايد مد نظر داشته باشيم.
مجد آبادي: در دورهاي كه بابيت شكل گرفت، ملت ايران دچار افسردگي بود. افسردگي بابت جنگهاي سه گانه با روس، شكست در جنگها و از دست دادن بخشي از خاك كشور حاصل شده بود.
بنابراين يك آمادگي ذهني، نه باور فكري- اين دو تا مفهوم با هم فرق ميكند- براي ظهور و بروز منجي عالم بشريت، حضرت مهدي(عج) براي التيام آلام و اوضاع نامناسب جامعه، وجود داشت زيرا رژيم شاهنشاهي آن زمان، بسيار نادان و بيكفايت بود، ندانست كه از ابتدا چگونه بايد با اين معضل اجتماعي برخورد كند، پس فضا براي ايجاد يك انديشه فرعي از اين باور آماده بود. ايران درآن زمان تحت استعمار روس و انگليس است. البته حوزه قدرت روسها درآن برهه بيش از انگليس بود. در دوران محمد علي شاه ، پيشكار اصلي او يك روس بود و تمام كارهاي دربار توسط روسها تصميمگيري و انجام ميشد.
بنابراين با توجه به نفوذ بالاي روسها ، آنها به فكر ايجاد يك انديشه ساختگي بودند تا با سوءاستفاده از انديشه مهدويت بتوانند هدايت جامعه را در دست خود بگيرند و نفوذشان را بيشتر كنند.
در همان عصر ميبينيم كه روحانيت ما، چندان پويا و فعال نيست. علماي مطرحي وجود ندارند و اين خلأ احساس ميشود، در اين شرايط فردي به نام« شيخ احمد احسائي» يك تفكر جديد را تحت عنوان ركن رابع و يا درب ورود به عرفان و توسط و ارتباط با حضرت به صورت اختصاصي مطرح ميكند، اين در حالي است كه ما معتقد هستيم بعد از شروع غيبت كبري، ديگر نوابي وجود ندارد و تنها در دوره غيبت صغري نواب اربعه وجود داشتند . پس از آن ، ارتباط امام زمان(عج) با مردم قطع شده و تنها ديدارهاي محدودي با علما و فقهاي صالح انجام ميشود.
اما او اين انديشه را آنچنان در دستگاه خودش القاء علني و آشكار ميكرد كه پس از فوتش ، شاگرد ارشد وي سيد كاظم رشتي اين مبحث را ادامه ميدهد.
اما درباره علي محمد باب، اويك جوان شيرازي بود كه به گفته شاهدان و خاطرههايي كه از او باقي مانده در ابتدا عاشق حضرت مهدي) ع) بود . او به علت رياضتهاي خاصي كه كشيده بود،دربوشهر به سيد الذكر مشهور شد. حالا به چه طريقي؟! بحثهاي مختلفي وجود دارد، باب سر از كانون سيد كاظم رشتي درميآورد . سفير وقت روسيه در ايران ميگويد كه به عنوان يك روحاني در او نفوذ كرده كه البته تا حدي صحت دارد.
سوال : يعني فرقه بابيت راروسيه حمايت كرده نه انگليس؟
مجد آبادي: تمامي كارهاي استعمار درآن مقطع زماني با هدف اصلي متلاشي كردن اسلام بود، پس هيچ يك از ابرقدرتهاي ديگر، مخالفت نميكردند. زماني كه قرار است يك كودتاي مشترك انجام شود، براي اينكه فرد واحدي بتواند منافع غرب را تأمين كند، استعمارگران با هم مشاركت و همكاري ميكنند و به هم منابع اطلاعاتي ميدهند و خيلي كارهاي ديگر ، اين يك اصل است. همان طور كه براي تشكيل رژيم صهيونيستي ميبينيم كه انگلستان، فرانسه، روسيه و امريكا با هم همكاري ميكنند و در تأييديه اعلاميه بالفور كسي مخالفت نميكند.
براي اينكه در اسلام هم يك غده سرطاني ايجاد شود، اينجا استعمارگران همه موافق هستند، چون دشمن اصلي و هدفي مشترك دارند!
اگر كسي بخواند انديشه بابيت را بداند، بهتر است به توبه نامه باب توجه كند، در تاريخ موجود است كه «با خوردن 6 ضربت، سيد لب به اعتراف گشود و گفت: همه اينهايي كه من گفتم دروغ است؛ اين چه انديشهاي است كه تنها با شش ضربه انكار ميشود؟!
سوال : تفاوت بابيت با بهائيت درچيست؟
مجدآبادي: تفاوت آنها در نوع تفكر و گريزشان از موضوع مهدويت است؛ بهائيت همان ادامه بابيت است، به طوري كه بهائيت خودش را دنبالهرو باب ميداند. ميرزا حسينعلي نوري ميگويد ظهور نور بعدي كه باب وعده داده بود، من هستم . وي با دستكاري در وصيت نامه باب و تقلب گفت: من همان كسي هستم كه باب گفته بود!
جالب اينجاست كه باب پيشبيني كرده بود كه1000 سال بعد از او اين اتفاق ميافتد اما هنوز چند سال نگذشته بود كه ميرزا حسينعلي نوري ادعا ميكندكه وي، همان فرد است و چون عجله داشته زودتر آمده است! از اين مسائل در بابيت و بهائيت بسيار وجود دارد.
اين رهبران، خود واقف بودند كه كوچكترين ارتباطي به يك دين يا مذهب ندارند، براي همين دست به عوام فريبي ميزدند. يك نكته بسيار مهم اين است كه باب در پاسخ سؤال يكي از روحانيون كه خواستار ارائه آيهاي بوده است، يك آيه را با علامتهاي بالا و پايين از خودش ميبافد و بيان ميكند. آن روحاني هم در جواب او ميگويد: اگر اين جوري است من از تو بهتر بلد هستم آيه بياورم. اين هم آيه من! بعد باب خجالت ميكشد و ميگويد من اشتباه كردم و من اهل اين حرفها نيستم!
وقتي دعواي نيابت باب بين ميرزا حسينعلي و ميرزا يحيي (برادر حسينعلي( در ميگيرد، طبق آن چيزهايي كه در منابع خودشان آمده است، اين دو برادر عليه هم كلمات زشتي ردو بدل ميكنند و يكديگر را به سوسك، خرمگس، و پشه تشبيه ميكنند . جالب اينجاست كه هيچگونه بحث اعتقادي را مطرح نميكنند!
در واقع بهائيت، يك حزب سياسي است ، افراد رسما عضو ميشوند و براي آنها شناسنامه صادر ميشود، تقويم و زندگيشان ،بهائي ميشود. آنها فكر كردند كه از همه قيد و بندها رها ميشوند و يك دين مدرن ميگيرند اما وقتي بهائي ميشوند ميفهمند چه اشتباهي كردهاند و بايد آداب و رسوم حزبي را هم رعايت كنند. اگر كسي عضو بهائيت شد، ديگر حق ندارد راجع به انديشههاي ديگر بحث و صحبت كند.
-موسوي: بهائيان درون اجتماع ، يك رنگ دارند و درون سازمان خودشان رنگي ديگر دارند. چون جريان بهائيت از باورهايي كه ما مسلمانان داريم، عبور كردهاند و ديگر قيد و بندي ندارند، بيقيدي و لاقيدي شاخصه اصلي بهائيت است . يكي از اصول بهائيت اين است كه تعصب به هيچ چيز ندارند. اين بيتعصبي از خانه شروع ميشود و مباحث بزرگتر و عظيمتر به نام ملت را دربرميگيرد.
سوال : نقش بهائيت در به قدرت رساندن رضاخان تا چه اندازهاي بوده است؟
موسوي: در ابتدا بايد مروري در حوزه تاريخ داشته باشيم، خود رضاخان يك شخصيتي است كه نه از سواد بهرهاي برده و نه داراي انديشه مديريتي است . او فردي بيسواد بود كه در حوزه نظامي گري جز زورگويي چيز ديگري نميدانست. حال برخي تأسيسات مانند راهآهن را به او نسبت ميدهند در حاليكه اين از سوي رضاخان نيست بلكه اين نوسازيها براي قدرتهاي غربي است كه در جنگ جهاني دوم از آن استفاده كردند.
سوال : صادق زيبا كلام در يكي از برنامههاي تلويزيوني به نام«سياست ايراني» نظر متفاوتي را مطرح كرده بود، وي معتقد بود كه « آنچه از ايران فعلي از خليج فارس در جنوب تا درياي خزر در شمال باقي مانده، مديون دو نفر است. يكي مديون ضرب شمشير آقا محمد خان وديگري چكمه رضاخان كه اگر اين دو نبودند، بخشهايي از ايران وجود خارجي نداشت. اگر چه هر دوي اين شخصيتها در تاريخ ايران منفورند،» نظر شما در اين باره چيست؟!
موسوي : من توجه ایشان را به عملكرد و نتيجهاي كه قدرتهاي سلطه متفقين در جنگ جهاني دوم داشتند، جلب ميكنم، چه نتايجي حاصل شد؟ اينكه ما در زمان جنگ چه بيطرف ميمانديم چه وارد جنگ ميشديم ، استعمارگران نهايت بهره را ميبردند چرا كه بايد زيرساختهايي مانند راهآهن براي پيشبرد اهداف آنها ساخته ميشد و اين ارتباطي به رضاخان نداشت.
آيا اين نوسازيها در جهت اهداف ملت ايران بود و يا در جهت اهداف ملتهاي ديگر؟ اين نشان ميدهد كه رضاخان به هيچ عنوان تخصصي در اين حوزه نداشت. اگر به15 تا 20سال آخر سلسله قاجار نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه رضاخان با حمايت بهائيت و به دستور و كمك انگليس روي كار آمد، درست همانند اتفاقي كه درباره مسئله فلسطين به كمك انگليسيها افتاد.
بايد توجه داشت اگر انگليس ميدانست كه با حكومت قاجار به اهداف خودش ميرسد، مطمئنا دست به تأسيس سلسله پهلوي نميزد. هدف انگليس در اين ماجرا تغيير نقشه خاورميانه بود، در همين راستا و در جنگ جهاني اول دولت عثماني از هم پاشيده شد و از فروپاشي دولت عثماني، چندين كشور متولد شدند كه يكي از آنها فلسطين بود ودرست درباره زماني جنگ جهاني اول تا جنگ جهاني دوم، ميبينيم كه رژيم صهيونيستي شكل ميگيرد.
سوال : قبل از جنگ جهاني اول اعلاميه بالفور از سوي استعمارگران صادر ميشود و در پرتو آن نقشه راه تعيين ميشود. پس براي رسيدن به اين نقشه بايد حكومت وسلسله قاجار برداشته شود، بايد شخصي بيايد كه توانايي انجام كار را داشته باشد و آنها را به اهدافشان نزديك كند، از مشروطه دوم تا كودتاي رضاخاني(1245تا1299) چه اتفاقهايي ميافتد، بسترهاي سقوط دولت قاجار را چه كسي پديد ميآورد؟
اينجا نقش بهائيت كاملا عيان است، در همين مقطع بحث انقلاب جنگل پيش ميآيد و ميرزا كوچك خان وارد صحنه ميشود ، چون ميرزا كوچك خان مسيري جدا از مسير تفكر انگليسي پيش ميبرد، درنتيجه جلوي آن ميايستد و بهائيان را براي فروپاشي و انحراف انقلاب جنگل ميفرستند.
در 15 سال آخر عمر قاجاريه همين اتفاق ميافتد، در آن زمان بهائيت به همراه فرقه ازلي به دست و پا ميافتادند تا بتوانند زمينههاي سقوط قاجار را پديد بياورند و با ترورهاي كور بعضي از اشخاص مطرح توانستند فضا را تا حدودي پيش ببرند و ريشه حكومت احمد شاه قاجار را بزنند.
اسناد و مدارك تاريخي حاكي است كه محفل بهائيت در ايران، مدتها پيش از كودتاي انگليسي سوم اسفند 1299، توسط مهره نشاندار خويش، حبيبالله عين الملك) پدر هويدا، نخست وزير مشهور عصر پهلوي)، رضاخان را كشف و به «سِر اردشير ريپورتر بااردشير جي» براي انجام كودتا معرفي كرد. جز اين، عوامل ديگري نيز از بهائيان با كودتاچيان همكاري داشتند كه پس از پيروزي كودتا حتي به كابينه سيد ضياء) رهبر سياسي كودتا)راه يافتند.
پارهاي از گزارشهاي حاكي است كه رضاخان نيز متفابلا(در تعهداتش به انگليسيها) وعدههايي درباره ميدان دادن به اين فرقه داده بود. همچنين محمد رضا آشتياني زاده، نماينده مجلس شوراي ملي، درباره انتخاب رضاخان ميگويد: حبيب الله رشيديان(مستخدم سفارت انگليس و عامل مشهور بريتانيادر ايران)برايم نقل كرد كه چند سال قبل از كودتاي1200 به دستور كلنل فريزر انگلسي،بيشتر روزهاي هفته، صبح به منزل عين الملك كه از منتفذين فرقه بهائيه بود و با وي سوابق دوستي وصحبت داشتم، ميرفتم درآنجا با اردشير جي آشنا شدم و اردشير جي روزي به عين الملك گفت:از شما خواهشمندم كه با محفل بهائيان به مشورت بنشينيد و از آنها بخواهيد تا صاحب منصبي بلند قامت و خوش قيافه پيدا كنند و به شما معرفي كنند و شما آن صاحب منصب را با من آشنا كنيد اما به دو شرط، اولا اينكه آن صاحب منصب نبايد صاحب منصب ژاندارم باشد و حتما بايد صاحب منصب قزاق باشد، ثانيا شيعه اثني عشري خالص نباشد كه ارباب اردشير جي، مخصوصا جمله اخير را باز تكرار كردو براي بار دوم گفت كه آن صاحب منصب نبايد شيعه اثني عشري خالص باشد، رشيديان گفت: پس از آن ملاقات ، عين الملك، رضاخان را با اردشير جي آشنا كرد و اردشير وسيله آشنايي رضاخان با فريزر ميشود و فريزر او را به ديگر انگليسيها دست اندركار كودتا، چون هاوارد، اسمايس وگاردنر) كنسول انگليس در بوشهر( معرفي ميكند.
در نتيجه با كودتاي سوم اسفند 1299 زمينه سياسي،اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي وامنيتي سقوط قاجاريه پديد ميآيد و در سال1304 شمسي هم تاجگذاري رضاشاه انجام ميشود و رسما رضا پهلوي با رضاخان ميرپنج به عنوان پادشاه ايران معرفي شده و تاجگذاري ميكند. بايد توجه داشت كه بهائيت در اينجا به عنوان تشكيلات و فرقه حكومت برانداز معرفي ميشود.
بهائيت در اين برهه از زمان داراي تشكيلات منسجمي در حيفا بود؟
مجد آبادي : بهائيت در حيفا تشكيلات متمركز داشت، دليل ورود آنها به شهر موقعيت سوق الجيشي آنجا بود و اكنون« بيتالعدل» در حيفا قرار دارد.
حسينعلي نوري به صورت سمبليك براي خودش لقب ميگذارد و ميگويد من بهاءالله، نور خدا هستم، آن نوري كه باب گفت، من هستم، درجاي ديگر ميگويد كالبد من، كالبدي است كه توانست نور حسين را دريابد، من نور امام حسينم. از اين اراجيف زياد بيان ميكند و تاجايي پيش ميرود كه خود را رسول و خدا ميخواند! اما عباس افندي، جانشين ميرزا حسينعلي يك آدم اطلاعاتي است، برخلاف دو مهره قبلي بهائيت كه خيلي به قدرت علاقه داشتند، او ميگويد من عبدالبهاء هستم يعني نوكر و بنده پدرم هستم وكسي نيستم. دراينجا دقيقا تربيت انگليسي در مقابل تربيت تزاري قرار ميگيرد و فاصلهها احساس ميشود،وقتي تربيت تزاري ميشود، شخص دنبال بزرگنمايي و بزرگ كرن خودش ميرود اما در تربيت انگليسي قضيه به شكل ديگري رقم ميخورد،عباس افندي ميگويد: من كسي نيستم اما در عمل از لحاظ قدرت خيلي از پدرش قدرتمندتر است چون در حوزه جاسوسي، آموزشهاي بسيار خوبي ديده است ، در واقع بستر سازي اساسي اجتماعي در جامعه از سوي انگليسها انجام شده است.
در واقع ميخواهيد بگوييد كه بهائيت به دنبال سيطره و سلطه در كشور وبه قبضه گرفتن حكومت بودند؟
مجدآبادي: بله، اكنون هم اين مسئله را پيگيري ميكنند، آنها ايران را مهد خود ميدانند، در عصر پهلوي قدرت و دولت را دردست ميگيرند، در مجلس 11 نماينده داشتند و به دنبال اين بودند كه يك فراكسيون بزنند آنهم با هزينه بسيار، درآن زمان 150 ميليون تومان هزينه كردند. ثابت پاسال ،بهائي ثروتمند بيش از 46 شركت داشت و سرمايه دار بزرگي در آن موقع بوده، اين شخص چنان خرج ميكند كه موفق ميشود هشت نماينده بهائي را وارد مجلس كند! بله آنها دنبال حكومت بهائي بودند . اگر انقلاب نميشد، آنها ميخواستند كه در سال 62 دين رسمي كشور را بهائي كنند. منتها خدا نخواست چنين اتفاقي بيفتد.
آيا ردپايي از بهائيت در ماجراي كشف حجاب ديده ميشود؟
موسوي: رضاخان براي اينكه بتواند افكار عمومي را با خودش همراه كند، صحنه سازي كرد و خود را يك بچه مسلمان نشان داد، در عزاداريها با پاي برهنه شركت ميكرد،پياده از سمت چهار راه مولوي تا چهار راه سيروس ميآمد و به اين شكل در جامعه حاضر ميشد، براي اينكه بگويند او مذهبي و دينمدار است.
اما همين كه تاج ر ا بر سرش گذاشتند،رنگ عوض كرد، جمع شدن تمام حوزههاي علميه، به اجبار سربازي بودن طلبهها، لباس از تن طلاب درآوردن و ... به عبارت ديگر روحانيت را تعطيل كرد و چون زورش به برخي مراجع نميرسيد، جريان مراجع را جدا كرد.
در واقع مخالفتهايي كه رضاخان با دين ميكند در راستاي بهائيت است، او عزاداري امام حسين (ع)را تعطيل ميكند، كشف حجاب را در سال 1314 انجام ميدهد، زوار امام رضا(ع)را در مسجد گوهر شاد ميكشد ،اينها را چگونه ميتوان توجيه كرد، غير از اينكه او فردي لامذهب و دين ستيز و در راستاي استعمار و بهائيت است.
نقش فرح پهلوي در نفوذ بهائيت در ايران تا چه اندازهاي بوده است؟
مجد آبادي: براي اينكه بعد از محمد رضا پهلوي، شخص ديگري از اين خانواده در صحنه قدرت باشد تا وليعهد به سن قانوني برسد، فرح پهلوي بايد ورود پيدا ميكرد،حوزه فرهنگ بهترين عرصه بود و فرح هر كاري ميكرد كسي نميفهميد.
در آن زمان كه جشن هنري راه ميانداختند ،بسياري از آنها بهائي بودند، از خود نخست وزير كه زير دست فرح است تا رئيس اطلاعات و رئيس مجلس ، همه در باند فراماسونري و بهائيت هستند.
بعد از كودتاي امريكايي 1332 نقش بهائيها افزايش پيدا ميكند، خود ساواك در سال 1346 يك سندي را تهيه كرده كه بيشتر از 185 نفر در ساختارهاي سياسي از مدير كل تا معاون، تا خود نخست وزير بهائي هستند.
چرا بهائيها در اين دوره ( دوره پهلوی اول و دوم ) مورد توجه ولو امدک قرار میگیرند ؟
مجدآبادي: هدف اصلي آنها زدودن هنجارها، سنن، آداب و آيين اسلامي است، از آنجايي كه جامعه به زور رضاخاني جواب نه گفت: حالا براي اينكه به نرم افزار علمكردي محمد رضا آري بگويد ، انگليسيها و امريكايي ها دست به دست هم دادند و وارد عرصه هنر شدند كه با بررسي آن متوجه ميشويم عناصر آن يهودي يا بهائي هستند.
مسئولان كانون پرورش فكري كودك و نوجوان متخصص نيستند مثلا مادر فرح در سه جا از اين نهادهاي فرهنگي به عنوان قائم مقام و رئيس شاغل بوده است . براي اينكه بيكار نباشد و يك سمت تشريفاتي داشته باشد.
در اين كانون بهائيها برنامههاي اردويي مختلط را برگزار ميكنند ، در مسافرتها اردوهاي مختلط پسر و دختر برپا ميكنند يا يك بهائي معروف، مثل فرخ رو پارسا را به عنوان وزير آموزش و پرورش ميگذارند كه چهار تا از معاونان وي نيز بهائي بودند، همچنين مدارس فني حرفهاي دخترانه و پسرانه و آموزش ابتدايي بزرگسالان كنترل همه آنها با بهائيها بود.
آنها با هماهنگي ساواك براي برداشتن روسري از سر دختران به مدارس دخترانه حمله ميكردند، اصلا طرح مدارس مختلط در ايندوره مطرح ميشود كه علما به شدت به مقابله با آن پرداختند و نامه نگاري كردند.
در حوزه سينما هم همينطور ، تلويزيون هم توسط بهائيها اداره ميشد يعني هنرپيشه بهائي، خواننده بهائي و ... همه اينها را به كار بردند تا نوع نگاه جوانان را عوض كند . آنها طوري برنامهريزي كردند كه وقتي جوان متوجه ميشود فروزان بهائي است، به بهائيت علاقمند شود. اينها زير ساختهاي غلط فرهنگي بود كه از سوي آنها ايجاد شد كه متأسفانه همين الان هم ما درگير آن هستيم.
برداشتن حجاب و آرايش زياد، علامت پيشرفت نيست، پيشرفتهترين زني كه براي انگلستان خدمت كرد، سياستمدار و بهترين فرد اطلاعاتي يعني كاترين لمبتون در عمرش نه آرايش كرده و نه لباس نو پوشيده، با دمپائي پا برهنه در دهات رشت زبان گيلكي ياد ميگيرد، در خراسان، سيستان و بلوچستان9 گويش ياد ميگيرد و زبان فارسي را بهتر از ما صحبت ميكند، اينها افتخارات او براي جامعهاش است!
عباس جامعي استاد دانشگاه جندي شاپور نامهاي به وزير علوم و رئيس دانشگاه مينويسد كه براي بی حجاب كردن دختران دانشجو اينجا كار زيادي انجام دادم، جلسات و سخنرانيهايي داشتم، بورسيه دادم، اردوهاي مختلط گذاشتم، تنها 15 دانشجو حجاب دارند ، اين 15 نفر هم نميفهمند چون سنتي هستند! ببينيد چگونه دختران دانشجوي ما را به بهانه فراگيري علم توسط بهائيها بيحجاب كردند.
در دوره پهلوي دوم مثلث استعمار، رژيم استعمارگر ، رژيم شاهنشاهي و بهائيت، اهداف وتوقعاتي مشترك داشتند. دشمن مشتركشان هم اسلام بود.
از تلاشهاي بهائيت در ايجاد فتنههاي بعد از انقلاب بگوييد؟
موسوي: بهائيت در چند مرحله، گذران عمر كرده است ، وقتي حضرت امام در پاريس و نوفل لوشاتو بودند، به صراحت اعلام كردند كه به هيچ عنوان بهائيت را به رسميت نخواهند شناخت. با پيروزي انقلاب ،بهائيان تمام سيطرهاي كه بر حاكميت پهلوي داشتند، به يكباره از دست دادند و در واقع به بركت انقلاب اسلامي مردم از يك جريان مفسد راحت شدند.
براساس اسناد لانه جاسوسي، درست 12 روز بعد از پيروزي انقلاب پروندهاي عليه انقلاب نوپاي اسلامي با همكاري سفارت امريكا تشكيلات دادند و اولين پرونده ضد حقوق بشري براي انقلاب اسلامي ايران مطرح شد. از سال 58 كه جريانهاي ضد انقلاب شكل ميگيرد تا سال 62 اينها در قالب گروه منافقين، سلطنت طلبها و گروههاي تروريستي قرار گرفتند. آنجايي كه لازم بود صراحت داشتند و آنجايي كه لازم نبود در پس پرده عمل ميكردند.
در8 شهريور 62 دادستان كل كشور به طور رسمي اين گروه را غير قانوني اعلام ميكند، از آن تاريخ به بعد، آنها در لايههاي زيرين جامعه قرار ميگيرند . در دوران دفاع مقدس، بهائي ها ميگفتند: به ما دستور دادهاند كه در حملات هوايي چراغهاي خانه را روشن بگذاريم تا خلبان عراقي كه از بالاي شهر رد ميشود، شهر را شناسايي و بمباران كند. ما به مسئولان اعتراض ميكرديم كه چرا بايد چراغ را روشن بگذريم ممكن است كشته شويم!تشكيلات ميگفت كه درست است شما چند نفر كشته ميشويد اما در ازاي شما چندين خانواده مسلمان كشته ميشوند، از سال 62 تا پايان جنگ هم در لايههاي زيرين كار ميكردند.
فعاليت آنان مخفي بوده است؟
موسوي :بله!با مخفي نگه داشتن بهائي بودن خودشان و استفاده از امكانات كشور، از فضاي بازسازي مناطق و خرابيهاي جنگي نهايت سوءاستفاده را كردند . سپس وارد حوزه سياسي شدند ، به طوري كه در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ، با تنظیم نامه و ارسال آن با عنوان رئيس جمهور اعلام حضور ميكنند و در مراكز دولتي، اقدام به توزیع همین مامه مینمایند .
تا جايي كه در سال 1386 در انتخابات شركت ميكنند ،در حالي كه در طول تاريخ تا آن زمان هيچ بهائي در انتخاب شركت نكرده بود . در سال86مركز جهاني بهائيت به بهائيها دستور ميدهد كه در انتخابات شورا وارد شوند. به طوري كه در انتخابات مجلس، رايزنيهاي مختلفي كرده و با برخي كانديدها صحبت كرده بودند كه ما اين تعداد آرا و اين مقدار پول داريم، به شرط اينكه وقتي به مجلس راه پيدا كرديد اهداف ما را پيگيري كنيد كه خوشبختانه با درايت و بصيرت مسئولان ، سريعا موضوع به اطلاع نظام رسيد و نظام جلوي اين عمل ايستاد.