شبكه هاي ماهواره اي در خدمت بهائیت.
بهائیت در ایران : بهائيان همواره براي تبليغ و جذب نيروهاي تازه، اهميتي بسيار قائل بودهاند چرا كه تحقق يكي از وعدههاي بنيانگذاران اين فرقه انحرافي يعني فراگير شدن امر بهائي در سرتاسر جهان! را در گرو افزايش نفوس بهائيان ميدانند. اما آنها در محدوده ايران كه آن را زادگاه فرقه خود ميدانند ، جز در مدت زماني كوتاه( حكومت پهلوي دوم) نتوانستهاند اين تبليغ را از شكل پنهان خود خارج كرده و به صورت آشكار و تأثير گذارتر بدان بپردازند.
اما در دنياي امروز كه وسايل ارتباط جمعي جديد، امكاناتي تازه و فراگير را فراهم آورده است، اينان نيز همچون بسياري از گروههاي سياسي و اجتماعي كوشيدهاند از كاركردهاي تكنولوژي جديد در راستاي اهداف خود بهرهمند شوند كه در اين زمينه تلويزيون به دليل قابليت صوتي و تصويري آن و همچين وسعت مخاطبانش از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده است. مدت زماني كوتاه پس از آنكه امواج ماهوارهاي امكان انتقال صدا و تصوير را از دورترين نقاط به ايران فراهم آورد و بسياري از خارج نشينان با بهرهگرفتن از اين فناوري تازه به برنامهسازي و پخش آن از طريق شبكههاي ماهوارهاي پرداختند، بهائيان نيز بيكار ننشسته و برنامهاي تحت عنوان« ديانت بهايي» تهيه و به طور مداوم اقدام به پخش آن از طريق شبكههاي مختلف تلويزيوني كردند. نكته جالب آنكه اين برنامه كه از طريق خريد ساعاتي از زمان پخش شبكههاي تلويزيوني ماهوارهاتي، روي آنتن ميرود، تاكنون تنها از طريق شبكههايي پخش شده كه اهداف سياسي ضد انقلابي را در پيش گرفتهاند و در واقع حتي آن شبكههايي كه برنامههاي خود را با اهداف مالي و اقتصادي پخش ميكنند ، چون ميدانند اين فرقه انحرافي در ايران پايگاه اجتماعي ندارد، تاكنون از پخش چنين برنامههايي صرف نظر كردهاند.
اما آن دسته از شبكههاي سياسي كه اسلام ستيزي را نيز در راستاي مقابله با انقلاب اسلامي جزء اهداف خود قرار دادهاند، حاميان پخش برنامههاي تلويزيون بهائيان بودهاند.
برنامه تلويزيون بهائيان به طور مشخص چند هدف را دنبال ميكند . نخست، ارائه تصويري غير واقعي از فرقه بهائيت و تأثير گذاري بر مخاطب و جذب نيروهاي جديد . به طور كلي اين برنامهها در دو محور تنظيم ميشوند، بخش اول ، به تشريح و توضيح عقايد و احكام فرقه بهائي ميپردازد و بخش دوم به معرفي و گفتگو با يكي از چهرههاي به اصطلاح موفق بهايي در حوزههاي مختلف اختصاص مييابد.
گفتگوهايي كه با اتكا به اغراق درباره قابليتها و تواناييهاي اين اشخاص سعي برآن دارد كه جامعه بهائي را متشكل از افرادي نخبه، برخوردار از مدارج علمي بالا و البته موفق در سطوح اجتماعي محل زندگي خود به نمايش بگذارد. گويي يكي از راههاي موفقيتهاي علمي و دانشگاهي و طي مدارج عالي، گرويدن به فرقه بهائيت است.
با وجود آنكه انبوه منابع و اسناد موجود حكايت از جعلي بودن اين فرقه و قواعد و احكام غير عقلاني و انحرافي آن دارد اما در طول چند دهه گذشته، بسياري از سركردگان فرقه بهايي با تحريف واقعيت سعي در اصلاح قوانين و ارائه تصويري مترقي از احكام جاري در اين فرقه داشتهاند. فرقهاي كه ميكوشد، با نفي دخالت خود در سياست ، اينگونه تبليغ كند كه در قوانين بهائيت، تأكيد بر صلح دوستي، برابر و عدم برتري نژادي و نظاير آن است.
برنامههاي تلويزيوني بهائيان ميكوشد با رسخوع در افكار عمومي مخاطبان خود، عضويت در فرقه ضاله بهائي را امري عادي و حتي ضروري جلوه دهد و با ارائه تصويري دروغين ، بهائيت سياسي را يك نوع ديانت الهي ترسيم كند كه گرويدن به آن باعث تفاخر جامعه بهائي است.
شبكه بهائي، نخستين كانال تلويزيوني در ايران
شايد براي بسياري شنيدن اين نكته تازگي داشته باشد كه بدانند نخستين شبكه تلويزيوني در ايران و اصلا باعث و باني ورود تكنولوژي تلويزيون به ايران يك تاجر بهائي بوده است. اين شبكه تلويزيوني كه اواخر دهه 30 و اوايل دهه 40 در ايران فعاليت داشت، به تلويزيون «ثابت پاسال» معروف بود و توسط يك بهائي با خانداني يهودي به نام حبيبا... ثابت پاسال راهاندازي شد. درآن زمان، دولت هنوز متولي تلويزيون نشده بود و به اهميت آن آگاهي نداشت.
حبيب ثابت پاسال در سال 1282 ش در تهران به دنيا آمد، خانوادهاش از يهوديان كاشان بودند و پدرش در اواسط عمر به بهائيت پيوسته بود. حبيب ثابت پاسال در كودكي و نوجواني در فقر زندگي ميكرد و كارگر سادهاي در يك تعميرگاه دوچرخه بود اما با حمايتهاي شبكه پرنفوذ بهائي به سرعت مراحل ترقي را طي كرد تا در آينده به عنوان يكي از كارگزاران اقتصادي و سياسي بهائيان در ايران، نقش مهمي را برعهده گيرد. او خيلي زود از درجه يك كارگر به مرتبه راننده كاميون، تاكسي و در نهايت راننده يك خانواده پر نفوذ و ثروتمند رسيد و ظاهرا به دليل ادامه تحصيل توانست ديپلم خود را از مدرسه «سن لويي» دريافت كند.
كسب امتياز حمل و نقل مراسلات پستي در كشور، تكاني در وضع مالي او به وجود آورد و او را وارد بازار خريد و فروش اتومبيل وتأسيس كارخانه مبل سازي كرد. در ايام جنگ جهاني به امريكا رفت و پس از بازگشت به ايران، كارخانه لاستيك سازي و نوشابه سازي (پپسي كولا )را به ايران وارد ساخت. فعاليتهاي اقتصادي او رفته رفته چنان گسترش پيدا كرد كه صاحب دهها كارخانه همچون شركت فولكس، شركت مينا، نمايندگي و شركت ايران گاز و ... شد. او با طي اين مدارج ترقي كه بدون حمايت شبكه پنهان بهائيان در دنياي سياست و اقتصاد ممكن نبود،تبديل به تأمين كننده بازار فروش كالاهاي اسرائيلي و امريكايي شد.
مهمترين اقدام او تأسيس و راهاندازي نخستين شبكه تلويزيوني به صورت خصوصي در ايران بود. ظاهرا بهائيان پيش از دولت وقت ايران به اهميت و دامنه تأثيرگذاري اين تكنولوژي جديد پي بردند و شرايط را براي تأمين شبكه ملي ايران كه در ميان عامه مردم به شبكه ثابت پاسال معروف شد، فراهم ساخته و براي نخستين بار پاي جعبه جادو را به خانههاي ايرانيان باز كردند.
جالب اينكه خود ثابت پاسال كه نمايندگي شركت تلويزيون سازي R.C.A را در ايران داشت،با اين حركت هم تلويزيونهاي بسيار فروخت و سود سرشاري به جيب زد و هم اهداف سياسي فرقه خود را دنبال كرد. اما متأسفانه مردم مسلماني كه اين تلويزيونها را خريدند،×شايد نميدانستند ، اين پولها صرف گسترش شبكه بهائي و حركتهاي اسلام ستيزانه آنها شده و يا مبلغي از در حمايت از دولت يهود، استفاده ميشود.
تلويزيون به عنوان ابراز فرهنگي تأثيرگذار، زمينهاي بسيار مساعد را براي بهائيان فراهم آورد تا به شكلي غير مستقيم اما عميق بر مخاطبان تأثير گذاشته و به تدريج فرهنگ غير اسلامي را در ميان آنها تزريق كند.
بهائيان كه اعتقادات اسلامي را سد محكمي در برابر خود مييافتند، از طريق تلويزيون ثابت پاسال، انبوهي از سريالها و فيلمهاي سينمايي غربي را كه تضادهاي آشكاري با فرهنگ سنتي ايران داشت، به ميان خانوادهها فرستاد . اگر چه در آن زمان تلويزيون مخصوص خانوادههاي اعيان بود اما گاه در خانوادههاي طبقه متوسط و حتي سطح پايين نيز يافت ميشد . حتي يك تلويزيون ، اهالي يك محل را براي تماشاي برنامههاش دور هم جمع ميكرد. به اين ترتيب، خالي شدن مردم از عقايد مذهبي، ميتوانست زمينه نفوذ بهائيت را با كاش حساسيتهاي موجود برآن به دنبال داشته باشد.
مقابله با اسلام تا آنجا بود كه وقتي در سالروز نيمه شعبان يكي از مجريان تلويزيون اين عيد را به مردم تبريك گفت، سران بهائي به خشم آمده و طي نامهاي ، ثابت پاسال را مورد بازخواست قرار ميدهند.
تلويزيون ثابت پاسال پس از چند سال فعاليت هنگامي كه دولت از دامنه وسيع تأثير گذاري و اهميت تبليغاتي آن اطلاع يافت با موانعي روبه رو شد، موانعي كه جنبه اعتقادي نداشت، بلكه دولت سعي داشت اين ابزار مؤثر را خود تحت نظارت و هدايت بگيرد. به اين ترتيب با وجود تلاش بهائيان، دولت در اقدامي تقريبا نظامي! ساختمانهاي شبكه ثابت پاسال را اشغال كرد و از آن پس، تلويزيون ملي ايران به صورت دولتي اداره شد.
ظاهرا بهائيان با از دست دادن تلويزيون منافع چنداني را هم از دست ندادند، چرا كه دولت هم از آن به عنوان ابزاري در راستاي تزريق فرهنگ غربي استفاده كرد و خود بهائيان نيز آنقدر در دولت و نهادهاي سياسي و حتي تلويزيون نفوذ داشتند كه در موقع لزوم، استفادههاي لازم را از آن ببرند و يا لااقل مانع پخش برنامههايي مخالف خودشان شوند.