×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

تفكر به زنجير كشيده شده (بخش سوم )

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

تفكر به زنجير كشيده شده (بخش سوم )

قسمت سوم

نويسنده: زهرا سادات موسوی

باز نشر از بهائیت در ایران :

در دو بخش قبلی بيان شد كه اعضاي اسير در تشكيلات بهائيت پس از گذراندن سه بخش شامل فهم آثار بهائي، دعا و مناجات و فهم و ادراك حيات و ممات، به تبليغ نزد افراد تازه بهائي شده مي­پردازند وبسا مطرح كردن موضوعاتي نظير« عهد و ميثاق، داستان حيات حسينعلي نوري، عشق و محبت در جامعه بهائي، ضيافت 19 روزه وتبرعات»، آنها را براي حضور در جلسات منظم هفتگي آماده مي­كنند .

در ادامه اين بحث، به رمز گشايي موضوع تبرعات پرداخته مي­شود.

«تبرع» در لغت نامه فارسي به معناي« مالي در راه خدا بخشيدن وكاري براي ثواب انجام دادن است» اما در لغت نامه تشكيلات بهائيت« بخشيدن بدون طلب و عوض، معني شده است. [1]

با توجه به اين معني، واضح و روشن است كه سران تشكيلات بهائيت با پيش كشيدن اين موضوع و آموزش آن  به چه سودهاي كلاني از جيب مريدان حسينعلي نوري دست مي­يابند.

از آنجايي كه انگيزه اصلي سركردگان فرقه­ها براي ايجاد فرقه در سه محور كسب «قدرت ، شهوت و ثروت» خلاصه مي­شود و اكثر رهبران فرقه­ها با سوءاستفاده از اموال اعضاء افرادي متمول محسوب مي­شوند سران تشكيلات بهائيت هم از همان ابتدا، اين مسير كسب ثروت و قدرت را شناخته و با راه­هاي مختلف سعي داشتند دارايي اعضا را به تملك خود درآورند.

ميرزا علي محمد شيرازي در كتاب« بيان» چنين مي­گويد:« در ظهور من يظهره بايد مردم، خود را مالك چيزي ندانسته ، هر چه دارند ببرند نزد من يظهر وبه او تقديم نمايند وخود را عبد و مملوك او سازند.» [2]

بعدها وقتي حسينعلي نوري مي­بيند اين حكم باب، عملا نشدني است، به فكر چاره افتاده و در ابتدا چنين مي­گويد :«خداوندواجب كرده بود بر هر كسي كه حاضر كند نزد عرش[3]آنچه در نزدش بي­نظير است  و ما اين را از او گذشت كرده و عفو نموديم. [4] اما پس از صدور اين حكم ظاهري، هر گاه از بي­اعتباري مال دنيا سخن گفته فورا اتفاق آن را گوشزد مي­كند و خواسته تا پيروانش آنها را نزد او بفرستند تا نامشان به گوش وي برسدو به اصطلاح ، شأن و مرتبه­اي  نزد او پيدا كنند:« بگو شاد نشويد به آنچه امروز  آن را مالك شده­ايد... اگر بشناسند ، انفاق مي­كنند  هر چه را در نزدشان موجود است تا كه اسم ايشان نزد عرش يعني  در حضور ما ذكر شود...» [5]

مسئله تبرعات آنقدر  براي ابداع كنندگان بهائيت مهم تلقي مي­شوند كه حتي در راه آن خون­ها ريخته و ترورها كرده­اند. [6]

تا آنجا كه به بهائيان حكم مي­شود:« شد رحال مخصوص زيارت اهل قبول لازم نه مخارج آن را اگر صاحبان قدرت و وسعت به بيت­العدل برسانند عندا.... محبوب و مقبول نعيما للعالمين.» [7]

به طور كلي ، تشكيلات بهائيت به دستور حسينعلي نوري از پنج راه «ماليات، ارث طبقاتي مفقود از ارث، ثلث ديات، اوقاف وگنج­ها و دفينه­ها» مال اندوزي مي­كند وجالب است كه تا به حال تشكيلات  مركزي بهائيت واقع در حيفا ميزان درآمد ساليانه خود را به صورت سِري نگه داشته است سران اين تشكيلات آنقدر طمع­كار هستند كه هر كس  براي آنها پول بفرستد چاپلوسي را به حد اعلا مي­رسانند به طوري كه آقاي« سيدشهاب فاراني قدسي فردوسي»، بازگشته از بهائيت  كه چندين سال    در مقام مبلغ بهائيت فعاليت داشته در اين باره چنين مي­گويد:

«درميان بهائيان، اشخاص سرمايه دار شرابخوار قمارباز، مرتكب فحشاء از زاني و جاني و خائن و سارق وهمه جور فاسدالاعمال و الاخلاق بي حد و حصر است كه براي هر كدام مشروط براينكه پولي توسط حاج امين [8] بفرستند فوري لوحي به اين مضمون صادر مي­شود: اي ثابت بر پيمان، اي مؤمن حقيقي، اي منجذب  جمال ابهي ،اي بنده جانفشان  آستان مبارك، اي خادم  امرابهي، اي سهيم  و شريك من، حمد خدا را به فوز عظيم نائل شدي  ودر سبيل امر الهي  به خدمت وجانفشاني موفق گشتي. اليوم يومي است   كه جنود(لشكر) ملا اعلي، آرزوي خدمت و جانفشاني  آستان مبارك مي­نمايند و برمقام ومرتبه آن بنده ثابت جمال قدم رشك و حسرت مي­برند. ان هذا الفضل عظيم و ان هذا الفوز  كبير وعليك البهاء  الابهي ع ع .»[9]

به همين خاطر است كه تشكيلات در طرح  روحي تمام تلاش خود را به كار مي­برد تا پرداخت  تبرع را به عنوان يك مسئوليت مهم عضو نشان داده واز لحاظ رواني  او را مجبور به پرداخت آن كند، هر چند عضو ،فردي فقير باشد!»[10]

با اين وجود، تبرعات قسمت كوچكي از سوءاستفاده­هاي مالي سران تشكيلات بهائيت از اعضاست . در طرح روحي پس از آنكه همراهان  ،تمام اين دسايس را آموخته و امتحان آن را پس دادند، وارد كلاس­هاي آموزش به كودكان مي­شوند .

در شماره آينده نحوه آموزش به كودكان مورد بررسي قرار مي­گيرد.



[1]نوزه هزار لغت،  ص164.

[2]آيتي، عبدالحسين ،كشف الحيل، ج1، ص182.

[3]عرش در نزد بهائيان ،هيكل حسينعلي يا آن كرسي است كه او برآن مي­نشست.

[4]آيتي ، عبدالحسين،  عرش درنزد بهائيان ،هيكل حسينعلي يا آن كرسي است كه او برآن مي­نشست. ص182.

[5]آيتي، عبدالحسين، عرش در نزد بهائيان، هيكل حسينعلي با آن كرسي است كه برآن مي­نشست.ص183.

[6]آيتي ،عبدالحسين، صص104،105و225.

[7]اشراق خاوري، عبدالحميد، مائده آسماني، ج3، ص348.

[8]حاج ابوالحسن اردكاني، صندوقدار ماليه ميرزا حسينعلي نوري است كه از عياشي و خيانت او قصه­هاي زياديوجود دارد اما مورد وثوق  و مقرب بود (فلسفه نيكو 373 – كشف الحيل 445.)

[9]چرا از بهائيت منزجر شدم؟ ص47.

[10]دفتر دوم طرح روحي، صص 58و59.

خواندن 743 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی