تفكر به زنجير كشيده شده (بخش سوم )
قسمت سوم
نويسنده: زهرا سادات موسوی
باز نشر از بهائیت در ایران :
در دو بخش قبلی بيان شد كه اعضاي اسير در تشكيلات بهائيت پس از گذراندن سه بخش شامل فهم آثار بهائي، دعا و مناجات و فهم و ادراك حيات و ممات، به تبليغ نزد افراد تازه بهائي شده ميپردازند وبسا مطرح كردن موضوعاتي نظير« عهد و ميثاق، داستان حيات حسينعلي نوري، عشق و محبت در جامعه بهائي، ضيافت 19 روزه وتبرعات»، آنها را براي حضور در جلسات منظم هفتگي آماده ميكنند .
در ادامه اين بحث، به رمز گشايي موضوع تبرعات پرداخته ميشود.
«تبرع» در لغت نامه فارسي به معناي« مالي در راه خدا بخشيدن وكاري براي ثواب انجام دادن است» اما در لغت نامه تشكيلات بهائيت« بخشيدن بدون طلب و عوض، معني شده است. [1]
با توجه به اين معني، واضح و روشن است كه سران تشكيلات بهائيت با پيش كشيدن اين موضوع و آموزش آن به چه سودهاي كلاني از جيب مريدان حسينعلي نوري دست مييابند.
از آنجايي كه انگيزه اصلي سركردگان فرقهها براي ايجاد فرقه در سه محور كسب «قدرت ، شهوت و ثروت» خلاصه ميشود و اكثر رهبران فرقهها با سوءاستفاده از اموال اعضاء افرادي متمول محسوب ميشوند سران تشكيلات بهائيت هم از همان ابتدا، اين مسير كسب ثروت و قدرت را شناخته و با راههاي مختلف سعي داشتند دارايي اعضا را به تملك خود درآورند.
ميرزا علي محمد شيرازي در كتاب« بيان» چنين ميگويد:« در ظهور من يظهره بايد مردم، خود را مالك چيزي ندانسته ، هر چه دارند ببرند نزد من يظهر وبه او تقديم نمايند وخود را عبد و مملوك او سازند.» [2]
بعدها وقتي حسينعلي نوري ميبيند اين حكم باب، عملا نشدني است، به فكر چاره افتاده و در ابتدا چنين ميگويد :«خداوندواجب كرده بود بر هر كسي كه حاضر كند نزد عرش[3]آنچه در نزدش بينظير است و ما اين را از او گذشت كرده و عفو نموديم. [4] اما پس از صدور اين حكم ظاهري، هر گاه از بياعتباري مال دنيا سخن گفته فورا اتفاق آن را گوشزد ميكند و خواسته تا پيروانش آنها را نزد او بفرستند تا نامشان به گوش وي برسدو به اصطلاح ، شأن و مرتبهاي نزد او پيدا كنند:« بگو شاد نشويد به آنچه امروز آن را مالك شدهايد... اگر بشناسند ، انفاق ميكنند هر چه را در نزدشان موجود است تا كه اسم ايشان نزد عرش يعني در حضور ما ذكر شود...» [5]
مسئله تبرعات آنقدر براي ابداع كنندگان بهائيت مهم تلقي ميشوند كه حتي در راه آن خونها ريخته و ترورها كردهاند. [6]
تا آنجا كه به بهائيان حكم ميشود:« شد رحال مخصوص زيارت اهل قبول لازم نه مخارج آن را اگر صاحبان قدرت و وسعت به بيتالعدل برسانند عندا.... محبوب و مقبول نعيما للعالمين.» [7]
به طور كلي ، تشكيلات بهائيت به دستور حسينعلي نوري از پنج راه «ماليات، ارث طبقاتي مفقود از ارث، ثلث ديات، اوقاف وگنجها و دفينهها» مال اندوزي ميكند وجالب است كه تا به حال تشكيلات مركزي بهائيت واقع در حيفا ميزان درآمد ساليانه خود را به صورت سِري نگه داشته است سران اين تشكيلات آنقدر طمعكار هستند كه هر كس براي آنها پول بفرستد چاپلوسي را به حد اعلا ميرسانند به طوري كه آقاي« سيدشهاب فاراني قدسي فردوسي»، بازگشته از بهائيت كه چندين سال در مقام مبلغ بهائيت فعاليت داشته در اين باره چنين ميگويد:
«درميان بهائيان، اشخاص سرمايه دار شرابخوار قمارباز، مرتكب فحشاء از زاني و جاني و خائن و سارق وهمه جور فاسدالاعمال و الاخلاق بي حد و حصر است كه براي هر كدام مشروط براينكه پولي توسط حاج امين [8] بفرستند فوري لوحي به اين مضمون صادر ميشود: اي ثابت بر پيمان، اي مؤمن حقيقي، اي منجذب جمال ابهي ،اي بنده جانفشان آستان مبارك، اي خادم امرابهي، اي سهيم و شريك من، حمد خدا را به فوز عظيم نائل شدي ودر سبيل امر الهي به خدمت وجانفشاني موفق گشتي. اليوم يومي است كه جنود(لشكر) ملا اعلي، آرزوي خدمت و جانفشاني آستان مبارك مينمايند و برمقام ومرتبه آن بنده ثابت جمال قدم رشك و حسرت ميبرند. ان هذا الفضل عظيم و ان هذا الفوز كبير وعليك البهاء الابهي ع ع .»[9]
به همين خاطر است كه تشكيلات در طرح روحي تمام تلاش خود را به كار ميبرد تا پرداخت تبرع را به عنوان يك مسئوليت مهم عضو نشان داده واز لحاظ رواني او را مجبور به پرداخت آن كند، هر چند عضو ،فردي فقير باشد!»[10]
با اين وجود، تبرعات قسمت كوچكي از سوءاستفادههاي مالي سران تشكيلات بهائيت از اعضاست . در طرح روحي پس از آنكه همراهان ،تمام اين دسايس را آموخته و امتحان آن را پس دادند، وارد كلاسهاي آموزش به كودكان ميشوند .
در شماره آينده نحوه آموزش به كودكان مورد بررسي قرار ميگيرد.
[1]نوزه هزار لغت، ص164.
[2]آيتي، عبدالحسين ،كشف الحيل، ج1، ص182.
[3]عرش در نزد بهائيان ،هيكل حسينعلي يا آن كرسي است كه او برآن مينشست.
[4]آيتي ، عبدالحسين، عرش درنزد بهائيان ،هيكل حسينعلي يا آن كرسي است كه او برآن مينشست. ص182.
[5]آيتي، عبدالحسين، عرش در نزد بهائيان، هيكل حسينعلي با آن كرسي است كه برآن مينشست.ص183.
[6]آيتي ،عبدالحسين، صص104،105و225.
[7]اشراق خاوري، عبدالحميد، مائده آسماني، ج3، ص348.
[8]حاج ابوالحسن اردكاني، صندوقدار ماليه ميرزا حسينعلي نوري است كه از عياشي و خيانت او قصههاي زياديوجود دارد اما مورد وثوق و مقرب بود (فلسفه نيكو 373 – كشف الحيل 445.)
[9]چرا از بهائيت منزجر شدم؟ ص47.
[10]دفتر دوم طرح روحي، صص 58و59.