خاتميت ، نفي مسلك باب وبهاء
نوشته شده توسط عزالدين رضانژاد
بهائیت در ایران کوتاه و خواندنی :
0000
«خاتميت» يكي از اصول اساسي و مشترك بين همه مذاهب و فرق اسلامي( شيعه، سني و ...) است. بر مبناي اين اصل، حضرت محمد بن عبدالله، پيامبر گرامي اسلام، آخرين پيامبر و فرستاده الهي در روي زمين است. يعني، آخرين فردي است كه از سوي خداوند، به عنوان« نبي» و « رسول» به سوي بشر فرستاده شده، و دين و شريعت وي( اسلام) آخرين آيين آسماني است. جالب است كه واژه « خاتم النبين» ( درآيه 40 احزاب) و اصل « خاتميت» پيامبر اسلام، علاوه بر اينكه باور عمومي مسلمانان برآن استوار شده، كرارا مورد اعتراف و استعمال مؤسس فرقه بهائيت( ميرزا حسينعلي بهاء) نيز قرار گرفته است و با توجه به اين امر، منطقا راه برهر گونه سفسطه و توجيه نارواي بهائيان از آيه 40 سوره احزاب و موضوع خاتميت مسدود است. حسينعلي بهاء در كتاب ها و الواح گوناگون خود، علاوه بر اطلاق عناويني چون « خاتم رسل» ، « خاتم انبياء» و « خاتم النبيين» بر شخص پيامبر اسلام، « خاتميت» آن حضرت را نيز صريحا و دقيقا به معني« انتها» و « پايان يافتن» سلسله نبوت و رسالت توسط آن حضرت ، اذعان نموده است . بنابراين با توجه به نصوص ياد شده از حسينعلي بهاء، جايي براي توجيهات بيپايه و مغلطه آميزي چون اين مطلب كه در آيه 40 سوره احزاب، «نبوت» پيامبران به وجود پيامبر اسلام ختم شده نه « رسالت» آنان، و آن حضرت «خاتم النبيين» است نه« خاتم رسولان»! باقي نميماند . لذا بهائيان بايد به اين سؤال اساسي پاسخ گويند كه اولا تناقض آشكار ميان كلام بهاء و جانشين وي، عباس افندي را- كه وي را نفي نموده است- چگونه بايد حل كرد و ثانيا حسينعلي بهاء( و پيش از او: علي محمد باب) چگونه و با چه مجوزي، پس از گذشت دوازده قرن و اندي از بعثت پيامبر خاتم اسلام و تأسيس دين جاويد او، احكام و مقررات اين دين نهايي و ابدي را منسوخ شمردهاند و به اصطلاح، كتاب آسماني جديد و شريعت تازهاي را ( به نام« بيان» و «اقدس» /«بابيت » و « بهائيت» ) به جاي قرآن و اسلام قرار دادهاند؟!