نقد و بررسی تقیه در بابیت و بهائیت
آیا توبه نامه باب و تغییر ادعاهای علی محمد شیرازی تقیه است ؟
آیا شیوه و مرام پیامبران الهی تقیه بوده است ؟
آیا در بابیبت و بهائیت دستور به تقیه داده شده است و یا جزء محرمات است ؟
نویسنده : س : حائری
تقیه به معنی خودداری کردن و حفظ نفس است.
حفظ نفس در مواردی که موجب از بین رفتن حق نباشد، لازم و واجب است و چون با حفظ حق
مزاحم و معرض شود، البته مراعات حق و حفظ کردن حقیقت متعین خواهد بود.
تقیه در موارد جزئی و نسبت به افراد عادی است، و بطور کلی در جاهائیست که با اصل
حکم (اثباتا و نفیا) و با ریشه ی حقیقت و با اساس حق مطلق برخورد و تماس نداشته
باشد.
تقیه کردن برای انبیاء مرسلین (که برانگیخته شده اند برای دعوت مردم و تبلیغ احکام)
مفهومی نداشته، و بر خلاف منظور رسالت و بعثت است.
نوشته های باب و بهاء و پیروان ایشان در این موضوع، متخالف و متناقض است. به عقیده
ی بابیه و بهائیه سید باب در تمام زندگی خود (در دعوی اسلام در اظهار ذکریت، ادعای
بابیت، ادعای مهدویت، در تالیف کتاب احسن القصص و تفسیر کوثر و نوشته های دیگر، در
توبه او از تمام دعاوی خود در شیراز و تبریز و غیر اینها) روی تقیه رفتار نموده
است.
و همچنین میرزا بهاء در اظهارات خود (در دعوی مسلمانی، پیروی از سید باب، پیروی از
صبح ازل، اظهار تدین بدین اسلام یا مسلک سید باب، تالیف کتاب ایقان، و غیر
اینها).
ولی برای پیروان خود دستور می دهند، می گویند: شما نباید تقیه کنید. و اینست کاسه ی
داغ تر از آش.
سید باب تا زنده بود یک مرتبه به صراحت لهجه در مقابل دانشمندان و علمای معاصر خود
نگفت که: من پیغمبر هستم و دین جدید و کتاب تازه ای برای هدایت شما آورده ام.
در کواکب الدریه می گوید: و پاره ای دیگر از مولفات وی راجع بود به محبت و توصیف
اهل بیت عصمت و ائمه هدی و بیشتر در وصف حجة موعود زبان گشوده و بیان فرموده، در
ابتدا عقائد شیعه را تنقید نمی فرمود بلکه تمجید می نمود، و می فرمود که عقائد آن
حزب صحیح و متین است و حتی وجود موعود غائب را تصدیق نموده اخیرا معلوم شد که در
اینگونه کلمات حقائق و معانی دیگر را ودیعه نهاده... الخ. [1]
واقعا جای حیرت است که شخصی دعوی بعثت و رسالت نموده و خود را مهدی موعود و رسول
منتظر و مبعوث من عندالله بداند، و تا این اندازه جرات و جسارت و استقامت رای
نداشته باشد که مقصود خود را به صراحت بیان کند و یا اقلا در مدت زندگی خود یک سخن
صحیح و ثابت و محکمی بگوید.
و عجیب تر از آن اینست که با این محافظه کاری و ترس و اضطراب و تقیه (در نشر عقائد،
نشر کتب، اظهار مرام در تماس با دیگران) و سخن های مبهم و چند پهلو، به پیروان
خودشان دستور می دهد که شما نباید تقیه کنید.
در گنجینه احکام از لوح شوقی نقل می کند: عقیده کتمان ننمایند و از تقیه اجتناب
بنمایند و از پس پرده خفاء برون آیند و قدم به میدان خدمت گذارند مضطرب و هراسان
نباشند. [2]
و باز در همان کتاب گوید: کتمان عقیده حتی در این مورد (نقاطی که بهائی غیر موجود
است) مذموم و مخالف مبادی این امر است. [3]
پی نوشت:
1- صفحه 35
2- صفحه 364
3- صفحه 266