×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

مقالات بهائیت

مقالات بهائیت (3597)

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36

آیا باب میتوانست دارای علم الهی باشد ؟

نوشته شده توسط

 آیا باب میتوانست دارای علم الهی باشد ؟

بهائیت در ایران برداشت از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب:  حجّت خدا، همواره باید بتواند به سؤالات انسان‌ها پاسخ دهد و اصولاً برای حفظ اساس دین، لازم است این ویژگی را به عنوان تعلیمی الهی دارا باشد. در واقع حجتی که از مفاد دین آگاهی نداشته باشد یا نتواند مردم را از اشتباهشان آگاه کند، توان حفظ دین و نشان دادن راه هدایت به بندگان خدا را نخواهد داشت.
اما این علم جامع و کامل پیامبران که از آن صحبت شد، لازم است در برخی، علمی لَدنّی باشد و به صورت اُمّیّت [1]
 باشد؛ چرا که در صورت تعلیم دیدن پیامبر در مکاتب بشری، همواره این شائبه وجود دارد که پیامبر، تعالیم بشری را به عنوان دستورات الهی، به خورد مردم خواهد داد. این مسأله هم در منابع اسلامی و هم در منابع بهائی مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است.
در همین راستا، قرآن مجید، معجزه‌ی جاوید رسول خدا (صلّی‌الله علیه و آله)، در مواضع گوناگون، مخاطبان را به مبارزه‌ی علمی فراخوانده است[2] تا اگر شبهه‌ای در مورد رسالت ایشان است، برطرف شود؛ زیرا اگر این کتاب را حضرت محمّد (صلّی‌الله علیه و آله) تألیف کرده باشد، اشکالات بسیاری در آن یافت می‌شود.
بهائیان نیز پذیرفته‌اند که حجت الهی و یا به تعبیر ایشان «مظهر ظهور»، باید به ویژگی‌های علم وهبی الهی مزین باشد. سرکرده‌ی بهائیان، حسینعلی‌نوری، آن‌گاه که در مورد ویژگی‌های مظهر ظهور سخن می‌گوید، علم او را از علم خداوند و قدرتش را از قدرت حضرت حق می‌داند، لذا او برای علم پیامبران و حجت‌های الهی، منشأ الهی قائل است.[3]
حال که دریافتیم
 اسلام و بهائیت، هر دو در مورد اُمّی بودن حجت‌های الهی و یا مظاهر ظهور، متفق‌اند؛ این پرسش اساسی مطرح می‌شود که آیا علی‌محمد شیرازی (باب)، که بهائیان وی را به عنوان مظهر ظهور و ناسخ اسلام می‌شناسند، از این ویژگی برخوردار است یا خیر؟
بهائیان، بر درس ناخوانده و اُمّی بودن علی‌محمد باب، تأکید بسیار دارند؛ اما در آثار باقی مانده از او، جملات و تعابیری یافت می‌شود که خلاف این ادعا را ثابت می‌کند و بزرگان بهائی، در بعضی موارد به درس خواندن وی، تصریح کرده‌اند.[4]
بنابراین، با توجه به اینکه بهائیان به لزوم اُمیّت مظهر ظهور اعتقاد دارند و اُمّی بودن علی‌محمد باب منتفی می‌باشد، هرگز نمی‌توان علی‌محمد شیرازی را در دایره‌ی پیامبران و حجّت‌های الهی قرار داد.

پی‌نوشت:

[1]. اُمّیّت، برای کسی به کار برده می‌شود که همچون طفلی که از مادر زاده شده، تحصیل نکرده و درس نخوانده است.
[2]. قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه‌ی هود، آیه‌ی 13.
[3]. حسینعلی‌نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1988 م، ص 64.
[4]. اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، بی‌نا، نسخه‌ی دیجیتال، ص 59، طبع قدیم: صص 64-63؛ اسدالله مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، بخش سوم: 200 (پاورقی)؛ اسدالله مازندارنی، اسرارالآثار خصوصی، 124 بدیع، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ج 1، ص 35.

 

 

طرد اداری و روحانی مجازاتی در بهائیت برای کسانی که از این فرقه ضاله کناره میگیرند  !

کوتاه و خواندنی

 

بهائیت در ایران :  یکی از ادعاهای سران فرقه‌ی بهائیت، اختراع تعلیمی با عنوان «الفت و محبت» در دین است. آن‌ها معتقدند که دلیل ظهور انبیاء، ایجاد الفت بین مردم و برطرف کردن اختلافات بشر بوده است و «اگر دین هم که خود باید علاج اختلاف باشد، سبب اختلاف، جنگ و جدایی شود، بی‌دینی بهتر است».[1]
ما در صحت این مدعا بحثی نمی‌کنیم، اما می‌دانیم که متأسفانه سران بهائی در این ادعای خود صداقت ندارند؛ چرا که در تاریخ و احکام این فرقه، موارد متعددی از نقض این تعلیمی که ادعای اختراعش را دارند، یافت می‌شود. به عنوان مثال، یکی از احکام
 بهائی که در تضاد با تعلیم «الفت و محبت» است، مجازات طرد است.
طرد به معنای کنار زدن و حذف شخصی که از دستورات رهبران این فرقه سرپیچی و یا اعتراضی به ایشان کند، از جامعه‌ی بهائی می‌باشد. مجازات طرد، متناسب با عمل شخص بهائی به دو صورت: طرد اداری و روحانی تقسیم می‌شود.
طرد اداری: منظور از این طرد، حذف فرد متخلف از جلسات رسمی، انتخابات اعضای محافل و عضویت در سیستم اداری این فرقه می‌باشد. این مجازات زمانی اعمال می‌شود که فرد متخلف، جرمی بر خلاف دستورات فرقه‌ی بهائیت (نظیر کتمان عقیده و رعایت نکردن تعداد همسران) انجام دهد؛ اما جرم او باعث نمی‌شود که دیگر بهائی به حساب نیاید. اجرای این طرد، در اختیارات محفل ملّی بهائی است.[2]
طرد روحانی: این نوع از طرد که مجازاتش از طرد اداری بسیار سنگین‌تر است، به معنای قطع ارتباط کامل تمامی بهائیان، با فرد متخلف است. در این مجازات حتی خانواده‌ی شخص هم، حق هیچ‌گونه ارتباطی،
 حتی ارتباط کلامی با شخص طرد شده را ندارند. کار تا جایی پیش می‌رود که اگر شخص بهائی، با کسی که طرد روحانی شده، هم‌کلام شود (حتی اگر عضو خانواده‌اش باشد)، مجازات‌های سختی گریبان او را هم می‌گیرد.[3] این‌طور باید خلاصه کرد که اگر شخصی در بهائیت محکوم به طرد روحانی شود، همچون زباله‌ای بی‌ارزش، به دور انداخته می‌شود. جرم شخص خاطی، می‌تواند صِرف مخالفت و یا اعتراض به رهبران این فرقه باشد.[4]
مشاهده می‌کنیم به وجود آوردن
 این اختلافات (حتی میان خانواده) که بهائیان معتقدند دین باید رافع آن‌ها باشد، دست‌پخت سران بهائی برای پیروانشان می‌باشد. چه خوب است کسانی که ادعا دارند دین باید سبب الفت و محبت باشد، به قول «فرازانه ثابتان» که گفته: «مؤسس آئین بهائی، اساس ایمان را این‌گونه تعریف می‌کند که: عمل انسان، بر حرفش پیشی بگیرد؛ یعنی بیشتر عمل کند تا سخن بگوید» [5]، به حرف خود عمل کرده و تنها به شعار دادن و فریب افراد، بسنده نکنند.

پی‌نوشت:

[1]. منتخباتی از مکاتب عبدالبهاء، 1992 م، ج 1، ص 241.
[2]. نظم اداری بهائی (مربوط به طرح حداقل معلومات امری)، تهران: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، نشر پنجم، 128 بدیع،
 ص 53.
[3]. توقیعات مبارکه، ص 42؛ بخشی از صورت توقیع منیع مبارک، مورخ 15 شهرالکلمات، سنه‌ی یکصد و سوم تاریخ بدیع.
[4]. عباس
 افندی، الواح وصايا، ص 26.
[5]. شبکه نوین تی‌وی (وابسته به فرقه‌ی بهائیت)، نام برنامه: فصل مشترک، کارشناس برنامه: فرزانه ثابتان.

 

 

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36

ادعای دروغین پیش‌بینی ظهور باب

نوشته شده توسط

ادعای دروغین پیش‌بینی ظهور باب

بهائیت در ایران :  یکی از ویژگی‌های حجت‌های الهی و یا به تعبیر بهائیان مظاهر ظهور، انتصاب ایشان از جانب حجت قبلی است. حجت‌های الهی در انتخاب جانشین بعد از خود، مختار نبوده و انتخاب ایشان بر عهده‌ی پروردگار است.[1] بهائیان برای این‌که در این مطلب عقب نمانند و ادعای پیامبری سرکردگان خود را مشروع جلوه دهند، سعی دارند پیش‌بینی پیشوایان و علمای اسلام را برای سرکردگان خود، به اثبات رسانند.
در این راستا، در یکی از برنامه‌های شبکه‌ی «آئین بهائی» وابسته به فرقه‌ی بهائیت، در ویژه برنامه‌ای با نام «جهان تازه»، ضمن مظلوم‌نمایی و ارائه‌ی داستانی عاطفی، کارشناس برنامه اظهار داشت: «قبل از ظهور حضرت باب در ایران، پیش‌بینی‌هایی شده بود که ظهوری که اسلام منتظرش هست، کی خواهد بود... حتی سال 1260 هـ.ق را گفته بودند، این سالی است که قرار است موعود ظاهر بشود. وقتی باب ظاهر شد و ظهور خودش را اعلان نمود، درست همان سال 1260 ق بود که پیش‌بینی شده بود».[2]
اما باید دانست که بر خلاف ادعای گوینده، هیچ نصّی بر ظهور علی‌محمد شیرازی به عنوان امام دوازدهم شیعیان وجود نداشته و هیچ‌گونه پیش‌بینی مثبتی که مؤید او باشد، وجود ندارد و در مقابل، روایات متعددی از معصومین (علیهم‌السلام) نقل شده که همگی بر امامت فرزند بلا فصل امام حسن عسکری (علیه‌ السلام) به عنوان امام دوازدهم اتفاق دارند و کسانی که برای ظهور آن حضرت وقت تعیین کنند، دروغ‌گو شمرده شده‌اند.[3]
به عنوان مثال در این‌جا به نقل یک روایت در این زمینه می‌پردازیم؛ امام حسن عسکری (علیه ‌السلام) فرمود: «ای احمد بن اسحاق! خداوند (تبارک و تعالی) هیچ‌گاه از زمان خلقت آدم (علیه ‌السلام) تا زمان قیامت و وقوع ساعت، زمین را از حجت بر آفریدگانش خالی نمی‌گذارد تا به واسطه‌ی آن حجت، بلا را از اهل زمین دور کند و باران را نازل کند. احمد بن اسحاق گوید: من از آن حضرت پرسیدم: ای پسر رسول خدا (صلّی ‌الله علیه و آله)، پس از شما، امام و جانشین شما کیست؟ آن حضرت به سرعت از جا برخواست و به داخل خانه رفت و پس از مدت کوتاهی از داخل خانه بیرون آمد؛ در حالی که کودکی سه ساله را که صورتش همچون قرص ماه می‌درخشید، بر دوش داشت. سپس فرمود: ای احمد بن اسحاق، اگر نزد خداوند و حجت‌های وی گرامی نبودی، هرگز این فرزندم را به تو نشان نمی‌دادم. نام او، نام رسول خدا (صلّی‌ الله علیه و آله) و کنیه‌اش همانند آن حضرت است. او کسی است که زمین را از عدل و داد پر می‌کند، پس از آن که، از ظلم و جور پر شده باشد...».[4]
علاوه‌ بر حدیث مذکور، 146 حدیث دیگر در منابع اسلامی از ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) وجود دارد که همگی، نشان‌دهنده‌ی امامت فرزند بلافصل امام حسن عسکری (علیه‌السلام) پس از ایشان است.[5]
وجود این نصوص و روایات، بیان‌گر آن است که علی‌محمد شیرازی ملقب به باب، به هیچ‌وجه نمی‌تواند امام دوازدهم شیعیان باشد و هیچ نص صریحی بر ظهور شخصی با نام علی‌محمد شیرازی در سال 1260، وجود ندارد؛ اما بالعکس، در صورت تتبع در روایات وارده درمی‌یابیم، امام دوازدهم شیعیان، فرزند بلافصل امام حسن عسکری (علیه‌السلام) می‌باشد و هیچ‌گاه برای ظهور ایشان وقتی تعیین نگشته است.

پی‌نوشت:

[1]. ابن بابویه شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، تهران: نشر جهان، چاپ اول، 1378 ق، ج 1، ص 222.
[2]. شبکه‌ی آئین بهائی، نام برنامه: گفتگو، کارشناس: فرزاد فردوسی.
[3]. کفايةالاثر، صث 463؛ اکمال الدين، ج 2، ص 378؛ بحارالانوار، ج 51، ص 151؛ معجم احاديث الامام المهدی عليه السلام ج 4، ص 186.
[4]. ابن بابویه شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، تهران: نشر جهان، چاپ اول، 1378 ق، ج 2، ص 384.
[5]. جهت مشاهده‌ی این دسته روایات مراجعه شود به کتاب: لطف‌الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، فصل دوم، باب بیستم.

 

 

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36

بقیه الله در قرائت بهائیت

نوشته شده توسط

 بقیه الله در قرائت بهائیت

نماد بهائيت

بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب :  نکته‌ی جالب در آثار و کتب رهبران بهائی این است که برای رد و بطلان اساس عقاید این فرقه، تمسک به همین کتاب‌ها کافیست. اما از آن‌جایی که مبلّغان بهائی دریافتند که وجود این تناقضات، اساس آئینشان را زیر سؤال می‌برد، درصدد توجیه این به اصطلاح سوتی‌ها، برآمدند.
یکی از اصطلاحاتی
 که در آثار علی‌محمد شیرازی (باب) وجود دارد، اصطلاح «بقیة‌الله» است. در برخی از آثار علی‌محمد شیرازی (باب)، می‌خوانیم که او خود را عبد بقیة‌الله معرفی می‌کند و وجود خود را به کلّی، فدای حضرت بقیة‌الله (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) می‌داند.[1]
مبلّغان بهائی، برای اینکه ادعای قائمیت علی‌محمد شیرازی، به واسطه‌ی سخنان خودش زیر سؤال نرود، منظور علی‌محمد شیرازی را از کلمه‌ی بقیة‌الله، به حسینعلی‌نوری رهبر بهائیان، تفسیر کرده‌اند؛ هم‌چنان که می‌گویند: «حضرت باب، خود را به کلّی فدای ظهور حضرت بهاءالله می‌کنند، چنان‌چه در یکی از آثار می‌فرمایند: «یا بَقیةَ‌الله قَد فَدیتُ بِکُلِّی لَکَ و رَضیتُ السَّبَّ فِی سَبِیلِکَ وَ مَا تَمَنّیتُ إلّا القَتلَ فِی مَحبَتِک [2]؛ ای بقیة‌الله، به تحقیق فدا شدم به کلّی برای تو و راضی شدم به مورد سبّ و لعن قرار گرفتن در سبیل تو و تمنایی جز کشته شدن در راه محبّت تو ندارم».[3] اما در پاسخ به این توجیه مضحک باید گفت:
اولاً: علی‌محمد شیرازی (باب)، که بهائیان او را امام دوازدهم شیعیان می‌خوانند، چندین‌بار اعتراف کرده که امام زمان و یا همان بقیة‌الله
 (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، فرزند امام یازدهم شیعیان و نام پدر بزرگوار ایشان، امام حسن عسکری (علیه‌السلام) می‌باشد.[4] همچنین علی‌محمد، مطابق نظر شیعیان و برخلاف ادعای بهائیت، برای ایشان، از دو غیبت صغری و کبری، یاد می‌کند.[5] که هیچکدام از این صفات نه در خود علی‌محمد شیرازی (باب) موجود است و نه در رهبر بهائیان (بهاءالله).
ثانیاً: واژه، لقب و اصطلاح بقیة‌الله؛
 از زمان امامان معصوم (علیهم‌السلام) تا کنون، در مورد امام دوازدهم شیعیان به کار می‌رفته و می‌رود. هم‌چنان که در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) می‌خوانیم، شخصی از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال کرد: آیا رواست كه به امام زمان (عجّل‌الله فرجه‌الشریف) به عنوان سلام بر تو، «سلام بر تو ای امیرمؤمنان» یاد كرد؟ حضرت فرمودند: «خیر؛ زیرا خداوند تنها علی (علیه‌السلام) را به این لقب نامیده است. نه قبل او كسی به این لقب نامیده شده و نه پس از او. آن شخص پرسید: پس چگونه بر قائم آل محمّد (عجّل الله تعالی فرجه‌الشریف) می‌بایست سلام كرد؟ فرمود: می‌گویید: "السلام علیک یا بقیة الله"».[6]
پس دریافتیم که این لقب، تنها در مورد امام دوازدهم شیعیان و به عنوان لقب اختصاصی ایشان، به کار رفته
 است. بنابراین به کار رفتن این واژه، آن هم توسط فردی آگاه به این مسأله، در مورد غیر، نیازمند دلیل است. در نتیجه نمی‌توان انکار کرد که منظور علی‌محمد شیرازی از بقیة‌الله، شخصی غیر از امام دوازدهم شیعیان بوده است.

پی‌نوشت:

[1]. عباس افندی، مقاله شخصی سیاح، آلمان: مؤسسه مطبوعات امری، بی‌تا، ص ۳ و ۴.
[2]. همان.
 
[3]. کانال تلگرام، وابسته به فرقه‌ی ضالّه‌ی بهائیت، (برای جلوگیری از تبلیغ آن، نام یا لینکش ذکر نمی‌شود).
[4]. علی‌محمد شیرازی، احسن القصص، چاپ بابیان، ص 2.
[5]. فاضل مازندرانی؛ اسرار الآثار، بی‌جا: مؤسسه ملی مطبوعات امری،
۱۲۴ بدیع، ج۲ صص 8-7.
[6]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، به نقل از سایت ادیان‌نت، ج‏24، ص 211.

 

 

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36

سنت‌شکنی باب و بهاء

نوشته شده توسط

 سنت‌شکنی باب و بهاء

بهائیت در ایران : یکی از ویژگی‌های تمامی حجت‌های الهی و پیامبران، سخن گفتن و بیان آیات الهی، به زبان قومی است که در آن مبعوث شده‌اند؛ چرا که خداوند متعال در قرآن کریم، سخن گفتن به زبان قوم را، یکی از ویژگی‌های پیامبران الهی بیان می‌دارد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ [ابراهیم/4]؛ ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش، نفرستادیم». به طور مثال، حضرت موسی (علیه‌السلام) که در میان قوم بنی‌اسرائیل مبعوث شده بود، به زبان عبری سخن می‌گفت؛ پیامبر اسلام حضرت محمّد (صلّی‌الله علیه و آله)، هرچند که آئینی جهانی داشت [1] و برای هدایت تمامی انسان‌ها مبعوث شده بود، اما از آن‌جا که در میان اعراب مبعوث شده بود، به زبان عربی سخن و کتاب قرآن نیز، به همین زبان نازل گشت.
علّت این مسأله کاملاً واضح است؛ چرا که نزدیک‌ترین افراد به یک پیامبر، اهل شهر و قوم اویند و مهم‌ترین راه انتقال مفهوم؛ تکلم و پس از آن، نوشتن و نگارش است. لذا برای آن که یک پیامبر یا حجت الهی بتواند با اهل شهر و دیار خود، به مفاهیم‌ صحیح و منطقی سخن گوید، لازم است با زبانی که می‌شناسند و با آن مأنوس‌اند، با ایشان
 گفت و گو کند.
اما با این حال، علی‌محمد شیرازی و یا همان باب، (که بهائیان آن را ناسخ اسلام و مبشر خود می‌دانند) و حسینعلی‌نوری (بهاءالله) با آن‌که در میان فارسی زبانان می‌زیستند، اما نوشته‌های خویش را کاملاً به زبان فارسی ارائه نمی‌کرد. علی‌محمد شیرازی، با اینکه تنها شش ماه در کربلا زندگی کرده بود و زبان عربی را به خوبی نمی‌شناخت، شروع به تألیف کتاب‌هایی به زبان عربی کرد. کتاب‌های او، از منظر استادان زبان‌شناسی و دانشمندان صرف و نحو، دارای اشکالات فراوان ساختاری، در دستور زبان و گاهی استفاده از کلمات نادرست بوده است. بهاءالله هم با اعتراف به عجز خود در زبان عربی [2]، بسیاری از آثارش را به این زبان نگاشت.
علی‌محمد شیرازی، به علاوه‌ی ضعف در ادبیات عرب، هرجا که معادل کلمه‌ی فارسی یا لاتین در زبان عربی را نمی‌دانست، از همان واژه‌ی فارسی یا لاتین، در نوشته‌ی خود استفاده می‌کرد. به طور مثال: «ثُمَ العَاشر إذا استَطَعتُم کُلَّ آثَار النُقطة تَملِکونَ وَ لَو چاپاً... [3]؛ تا آن‌جا که می‌توانید تمام آثار نقطه را مالک شوید، هرچند که آن اثر، چاپ شده باشد...». در این‌جا مشاهده کردیم که علی‌محمد شیرازی، از واژه‌ی «چاپ» استفاده کرده، با این‌که در زبان عرب، اصولاً حروف «چ-پ» به کار نرفته و تلفظ نمی‌شود. این مثال خود به تنهایی، گویای عمق جهل و بی‌سوادی کسی است که ادعای علم الهی دارد!
با توجه به این مطالب؛ این سؤال برایمان پیش می‌آید که چگونه می‌شود، اشخاصی نظیر علی‌محمد شیرازی (باب) و حسینعلی‌نوری (بهاءالله) ادعای پیامبری از جانب خداوند را کنند و بر خلاف سنت الهی، کتاب‌های مقدسشان
 را به زبان عربی بنگارند؟
این تناقض به وجود آمده، یا از جانب خداوند است که بر خلاف وعده‌ی خود در قرآن (که فرموده: ما هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر به لسان قومش) عمل کرده، یا اینکه ادعای پیامبری این دو تن (باب و بهاء)، به ناحق و باطل بوده است
 و از آن‌جا که خداوند در وعده‌ی خود تخلف نمی‌کند [4]، درمی‌یابیم که ادعای پیامبری باب و بهاءالله، باطل بوده است.

پی‌نوشت:

[1]. «تَبارَکَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلي‏ عَبْدِهِ لِيَکُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً [فرقان/1]؛ زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم دهنده‌ی جهانیان باشد».
[2].
 حسینعلی‌نوری، اقدس، بمبئی: چاپ ناصری، 1314 ق، ص 28؛ حسینعلی‌نوری، مجموعه الواح مبارکه، قاهره: مطبعه‌ی سعادت، 1338 ق.
[3]. علی‌محمد شیرازی، بیان عربی، ص 26.
[4]. «...إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ [آل‌عمران/9]؛ ...مسلماً خداوند خلف وعده نمی کند».

 

 

تعدیل معیشت حیات یا همان عدالت اجتماعی در بهائیت و اسلام

بهائیت در ایران : گرچه اساسا مقایسه تعالیم فرقه ضاله بهائیت را با ادیان الهی مجاز نمیدانم اما برای تنویر افکار عمومی این یادداشت را می آورم .

در تاریخ آمده ، عباس افندی، ملقب به عبدالبهاء، در جریان مسافرت به اروپا، برای تبلیغ فرقه‌ی بهائیت، تعالیم دوازده‌گانه‌ای را بیان کرد و آن را به پدر خویش نسبت داد. بهائیان معتقدند که این تعالیم، بدیع است و برای اولین بار توسط بهائیت، ابداع شده است.
یکی از این تعالیم دوازده‌گانه «تعدیل معیشت حیات» است، که در توضیح آن گفته شده: «تعلیم ششم حضرت بهاءالله، تعدیل معیشت حیات است؛ یعنی باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر به راحت، زندگانی کنند؛ یعنی هم‌چنان که غَنی در قصر خویش راحت دارد و به انواع موائد، سفره‌ی او مزین است، فقیر نیز، لانه و آشیانه داشته باشد و گرسنه نماند تا جمیع نوع انسان راحت یابند...».[1]
اما با توجه به اینکه
بهائیان ادعا می‌کنند که تعالیمشان بدیع است و به وسیله‌ی این تعالیم، آئین خرافی ایشان نسبت به سایر ادیان برتری دارد و کامل است؛ می‌گوییم: دین اسلام، برای زندگی فردی و اجتماعی انسان، برنامه‌ی مشخصی را بیان کرده است که از عالی‌ترین این برنامه‌ها، ایجاد عدالت اجتماعی است و از مسائل مهم عدالت اجتماعی، رعایت عدالت در زندگی اقتصادی مردم و جامعه است.[2]
در دین اسلام، برای تحقق عدالت اقتصادی در جامعه، راه‌کارهایی بیان شده، که به بررسی برخی از آن‌ها در سه بخش: راهکارهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می‌پردازیم:
الف: راه‌کارهای فرهنگی و اعتقادی: اسلام در این حوزه زیربناهای فکری اعضای جامعه را به گونه‌ای شکل می‌دهد که زمینه‌ی اجرای بسیاری از قوانین اقتصادی برای رعایت عدالت اقتصادی، فراهم شود. برای نمونه، اصل برقراری پیوند میان اقتصاد و اخلاق در اسلام؛
 سبب می‌شود اموری هم‌چون انفاق، صدقه، وقف، قرض‌الحسنه، ایثار و بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی عام‌المنفعه‌ی دیگر، گسترش یابد.
ب: راه‌کارهای اقتصادی: در معارف اسلامی، ضمن پذیرش مالکیت خصوصی افراد و احترام به آن، برنامه‌های اقتصادی به گونه‌ای تنظیم شده که ثروت‌ها و امکانات، در دست گروهی محدود متمرکز نشود.
 برخی از راه‌کارهای تحقق این هدف که در اسلام بدان اشاره شده، عبارتند از:
أ: تنظیم نظام پولی و حرمت رِبا [3]؛
بـ :
 تعدیل گردش درآمد و ثروت و تحریم اِحتکار [4]
جـ :
 تکلیف به توانگران برای رفع نیاز نیازمندان [5]؛
د:
 تعدیل ثروت از راه ترویج روحیه‌ی کاری و افزایش همت برای تولید بیشتر[6]؛
هـ :
 تنظیم الگوی مصرف و تحریم اسراف[7].
ج: راه‌کارهای سیاسی: از جمله تدابیر اسلام در این زمینه، امر به ساده‌زیستی رجال سیاسی می‌باشد که در چنین حالتی، حاکم اسلامی به فکر محرومان جامعه است و برای تعدیل ثروت و توزیع مناسب آن در جامعه، تلاش خواهد نمود.[8]
در پایان باید گفت، اصل تعدیل معیشت و عدالت اقتصادی، به هیچ‌وجه ساخته‌ی سران فرقه‌ی بهائیت نیست؛ بلکه می‌توان گفت این اصل، تقلیدی از احکام اسلامی می‌باشد؛ چرا
 که در دین اسلام، به طور مفصل به این موضوع، پرداخته شده است. به علاوه سران این فرقه که از مدعیان ابتکار این اصل بوده‌اند، خود از ناقضان مفاد آن نیز، بشمار می‌روند.

پی‌نوشت:

[1]. عباس‌افندی، خطابات، ج 2، مصر: به همت فرج‌الله زکی الکردی، ج 1، 1921 م، ص 148.
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر مراجعه شود به: آیت‌الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1374 ش، ج 23، ص 507.
[3]. قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه بقره، آیه‌ی 275.
[4].
 عبدالله جوادی‌آملی، ولایت فقیه، قم، مرکز نشر اسراء، ص 108.
[5].
 قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه ذاریات، آیه‌ی‌ 19.
[6]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،
 جامعه‌ی مدرسین، ج 1، نرم افزار گنجینه روایات، ج 3، ص 157.
[7].
 قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه‌ی اسراء، آ‌یه‌ی 27.
[8].
 قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه‌ی کهف، آیه‌ی 28.

 

 

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36

معرفی کتاب امام خمینی و بهائیت

نوشته شده توسط

معرفی کتاب امام خمینی و بهائیت

 

بهائیت در ایران:مبارزات حضرت امام خمینی(ره) علیه سیاستهای ضد دینی و ضد فرهنگی رژیم پهلوی در 1341 ش در جریان انجمنهای ولایتی وایالتی به صورت علنی آغاز شد. پس از رحلت آیت الله بروجردی در 1340 ، دستگاه دولت پنداشت فرصتی برای خارج کردن کامل مذهب از امور اجتماعی به دست آمده، لذا حرکت ضد دینی اش را شدت بخشید. شاه و دیگر ایادی استعمار (نظیر اسدالله علم) زمزمه الغای بعضی از قوانین اسلام را هر روز به اسم و تحت عنوانی ساز کردند «لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی»، « کنفرانس آزاد زنان و آزاد مردان»، « انقلاب سفید شاه و ملت» ، « لوایح ششگانه» و در نهایت « قانون حمایت خانواده» از برنامه­هایی بود که توسط دول امپریالیستی (بویژه امریکا) برای ریشه کن ساختن اساس اسلام و استقلال ایران مطرح و توسط شاه به اجرا گذاشته شد.

مولف کتاب خانم مریم رفیعی است که در سال 1387 توسط موسسه جام جم کتاب را به چاپ رسانده است.

 

گزیده هائی از کتاب جهت استفاده کاربران در سایت قرار داده می شود.

دانلود کتاب

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36

معرفی کتاب آیت الله بروجردی و بهائیان

نوشته شده توسط

معرفی کتاب آیت الله بروجردی و بهائیان

بهائیت در ایران: آقای واعظ زاده در مصاحبه با مجله حوزه می­گوید: «اصلا مبارزه با بهائیت توسط آیت الله بروجردی شروع شد. ایشان خطر بهائیت را خیلی جدی می­گرفت... »

کتاب حاضر به معرفی دیدگاه آیت الله بروجردی در مورد بهائیان و تلاش های روشنگرانه ایشان در جهت آشنایی مردم با اهداف شوم این فرقه ضاله در دوران پهلوی که آنان از نفوذ بسیاری در دستگاه حکومت برخوردار بودند پرداخته است.

این کتاب توسط محمد حسن رجبی (دوانی) در شماره 50 نشریه «تاریخ معاصر ایران» در تابستان 1388 به چاپ رسیده است.

 

کتاب جهت بهره برداری کاربران گرامی در سایت قرار داده شده است. 

دانلود کتاب

صفحه266 از450

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی