• شرک در بهائیت

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

آخرین مقالات

cache/resized/f6cf16df4170fe0dc87046852f8b250c.jpg
بهائیت در ایران : برنامه هاي راديو به
cache/resized/532039bb4d96e66cb065c4cd67a7e4a0.jpg
بهائیت در ایران :  باتشکر از تهیه کننده
cache/resized/6d255b36c421dd58308f6b587bc782be.jpg
بهائیت در ایران : نکته حضرت علامه
cache/resized/6359e5ce79c56960f4da66cfca519d32.jpg
بهائیت در ایران : نفوذ بهائیان در دوران
cache/resized/f5e86f9eeb2d5789f979156d0e788b37.jpg
بهائیت در ایران : در میان جریانهای مخفی
cache/resized/cad17ead0354826567707603cbca7c44.jpg
با تشکر از نویسنده مطلب  جواد نوائیان

کتاب ها

در کتاب جمال ابهی علامه موسوی اردبیلی تحقیقات و مطالعات گسترده ای پیرامون بابیت و بهائیت از نظر تاریخی همچنین
بهائیت در ایران: پژوهش در خصوص ظهور رضاخان در عرصۀ سیاسی و متعاقب آن گسترش فعالیت بهائیت در ایران، که
به بهانه آغاز چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهائیت در ایران : "ماه عسل رژیم پهلوی و بهائیت"
بهائیت در ایران : با آشکارشدن دعوت رجعت حسینی و من‌یظهره‌اللهی میرزا حسینعلی بهاءالله، گروهی از بزرگان بابیان
  دلایل غلبه گفتمانِ شیخیه در ابتدای دوره قاجاریه و چرایی تلاقی تفکر آن با فرقه بابیه   دی 98 بهائیت
بهائیت در ایران :یکی از طرق شناخت ماهیت و مواضع سیاسی میرزا حسینعلی بهاء (مؤسس بهائیت)، بررسی روابط و مناسبات
بهائیت در ایران : تاریخ، درهای کوچک و بزرگ فراوانی دارد، با گشودن هر کدام، چراغی فراراه آدمی روشن می‌شود.
بهائیت در ایران:"آشنائی با فرق ومذاهب اسلامی و..."عنوان کتابی است که توسط آقای رضا برنجکار جمع آوری و تالیف
به بهانه فرا رسیدن چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهائیت در ایران : ماه عسل رژیم پهلوی و
نویسنده: خوان ریکاردو کول بهائیت در ایران : این مطلب توسط آقای کول که خود مدتی از پیروان آئین بهائی بوده
فریبا سعادتی فر* چکیده فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم
بهائیت در ایران : شاید بتوان به جرات بیان کرد که موثرترین مستبصر از آئین ضاله بهائیت جناب صبحی بوده است .
بهائیت در ایران :  کتاب " ادیان ، مذاهب و فرقه های استان همدان " با تلاش قابل تقدیر آقای علی زریابی سخا تدوین
بهائیت در ایران : ادوارد براون بعنوان یک شرق شناس به خاور میانه و ایران سفر کرد اما در مورد علت اصلی و
هدف از خلقت انسان، قرب الهی است و ایصال به او در گرو پیمایش راه اوست که دین می نامند. دین به عنوان همزاد بشر
کتاب حاضر بر اساس تحقیقات ابوالاعلی مودودی و ابوالحسن علی حسنی ندوی تالیف شده و توسط مترجم گرامی عبدالله
  بهائیت در ایران: کتاب " وارونه ها و خرافات در آخرالزمان " تالیف نویسنده ارجمند ابوالفضل سبزی در سال 1391
  بهائیت در ایران : موضوع این مطلب . کتاب «مدرنیته و هزاره : پیدایش آیین بهائی در خاور میانه قرن نوزدهم» اثر
  • Prev
دست خط امام خمینی(ره) در مورد فرقه ضاله بهائیت +
بهائیت در ایران : پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی ویژه‌نامه
نهضت امام(ره) تحریم خرید و فروش با بهاییان
بهائیت در ایران : به بهانه خرداد ماه ماه شروع نهضت امام
مجالست با بهائیت عقاید را سست می کند
 بهائیت در ایران : آیت الله ناصری در خصوص بهائیت اظهار
دست خط امام خمینی(ره) در مورد فرقه ضاله بهائیت +
 بهائیت در ایران :  پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی در
استفتاء از مقام معظم رهبری
  بهائیت در ایران:به نقل از پایگاه کانون حق پژوهی: با
استفتاء از حضرت امام خمینی (ره)
 بهائیت در ایران:نظر حضرت امام خمینی (ره) درباره بهائیت

دریافت نرم افزار

افراد آنلاین

ما 88 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

دومین قربانی شبکه بهائی BBC

بهائیت در ایران : به نظر میرسد موج تغییرات در شبکه بهائی بی بی سی فارسی از جناب صبا شروع و مانند سریالهای تلویزیونی ادامه دارد .

چند روز پیش تارنمای اینترنتی شبکه بی بی سی فارسی در 22 دی ماه خبر برکناری صادق صبا از مدیریت این شبکه و انتصاب رزیتا لطفی به عنوان جایگزین وی اعلام کرد.

 

خبر برکناری این کارمند باسابقه رسانه دولتی انگلیس تحلیل های گوناگونی را به دنبال داشت که بیش از همه مسائل غیر اخلاقی وی و همچنین شکست پروژه نفوذ شبکه تحت مدیریت وی در داخل ایران بر سر زبانها انداخت

اما صادق صبا تنها قربانی نبود و با وصول اخباری از برکناری یک مدیر ارشد دیگر این شبکه برخی تحلیهای گذشته رد و برخی قوت میگیرند .

این مدیر ارشد "بهروز آفاق" نام دارد که آخرین مسئولیت وی ریاست منطقه آسیا و اقیانوسیه بی‌بی‌سی جهانی می باشد که بر اساس ساختار رسانه دولتی انگلیس جایگاه حقوقی وی بالاتر از صادق صبا و به عبارتی بی بی سی فارسی یکی از مجموعه های تحت مدیریت وی بوده است.

بهروز آفاق متولد ایران بوده و از سال 1978 در بریتانیا ساکن شد. وی در سال 1983 به بی بی سی پیوسته و در سرویس جهانی به عنوان یک تولید کننده شروع به فعالیت کرد. وی پس از سردبیری بخش فارسی بی بی سی و مدیریت سرویس ویتنام به دلیل نقش موثر در راه اندازی بی بی سی در آسیای میانه در سال 1994، به عنوان سردبیری منطقه اوراسیا در سال 1999 انتخاب شد.

وی در مارس 2003 به عنوان رئیس منطقه اوراسیا انتخاب و در نهایت در آوریل 2006 به ریاست منطقه آسیا و اقیانوسیه منصوب شد و در حال حاضر در همین پست مشغول به فعالیت در سرویس جهانی بی بی سی است. او به صورت همزمان مسئول پخش برنامه های بی بی سی چند رسانه ای و خدمات به توسعه منطقه از ایران به چین بوده و همچنین مسئول راه اندازی تلویزیون فارسی بی بی سی در ماه ژانویه 2009 گردید.

بهروز آفاق از عوامل اصلي فرقه ضاله بهائيت در شبكه بي بي سي است كه علاوه بر تبدیل این شبکه به تریبون این فرقه ضاله، نقش موثري در بهائی كردن تعداد قابل توجهي از كاركنان و مجريان اين شبكه داشته است که از جمله این افراد می توان به پونه قدوسی، فرناز قاضی زاده و سینا مطلبی از روزنامه نگاران سابق اصلاح طلب اشاره كرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بهروز آفاق (نفر اول سمت راست)،پونه قدوسی (مجری برنامه نوبت شما که پس از افشای تجاوز صادق صبا به وی از این شبکه حذف گردید)و نایجل چپمن رئیس وقت بخش جهانی BBC در مراسم آغاز پخش برنامه های تلویزیونی بی بی سی فارسی

اما به نظر میرسد این سریال هنوز به قسمت پایانی خود نرسیده است .

 

 

توحید و دیدگاه باطل بهائیت نسبت به آن

 

بهائیت در ایران : بدون مقدمه ، حسینعلی‌ نوری ابتدا مدعی نوکری و خدمت‌گزاری صبح ازل ( جانشین باب )که البته برادرش هم بود را کرد ، رفته‌رفته پا را فراتر گذاشت  و خود ادعای بابیت و سپس قائمیت کرد و به تدریج ادعای پیامبری و در نهایت هم ادعای خدایی به سرش زد . این داستان جناب نوری است .

جنابشان توحید رادرایمان پیروانش به خودو قبول افکار و عقائدشخلاصه می‌کندو گفته است هرکس او را قبول نداشته باشد در زمره‌ی مشرکین و کافراناست: «إن الّذی ما شرب من رحیقنا المختوم الذی فککنا ختمه باسمنا القیوم إنه ما فاز بانوار التوحید و ما عرف المقصود من کتب الله... و ما کان من المشرکین،[۱] همانا کسی که از شراب زلال دست نخورده و سربسته‌ی ما، که به وسیله‌ی اسم ما که قیوم است باز شده، نیاشامد هرگز به انوار توحید نرسیده و مقصود کتب الهی را نشناخته و از زمره‌ی مشرکین است».
حسینعلی که خود را در ابتدا پیامبر خدا معرفی کرد، در ادامه ادعای خدایی کرده وذات خود را، ذات خدا دانسته است. او با اشاره به روز ولادتش در کلامی متناقض گفته است: «فیا حبّذا هذا الفجر الذی فیه ولد من لم یلد و لم یولد؛[۲] مرحبا بر این صبحگاهی که در آن، شخصی که نه کسی را زاده و نه از کسی زائیده شده، متولد گردید». این ادعایی بس گزاف است؛ چرا که در این کلام از یک طرف به روز تولد خود اشاره می‌کند و از طرف دیگر مدعی است کهزائیده نشده و کسیاز او زائیده نمی‌شود!اما سؤالی که باقی می‌ماند این است: مگر نه اینکه پدر حسینعلی‌بهاء، میرزا عباس نوری است؟ همچنینعباس افندی مگر نه اینکه فرزند حسینعلی‌بهاء است. اگر از پدرش زائیده نشده و پدرش باعث تولد او نبوده، پس پدرش کیست؟
از حسینعلی‌بهاء، رهبر فرقه‌ی بهائیت پرسیدند: شما که خود را خدا می‌دانی، چرا در بعضی نوشته‌‌هایت از خدا استمداد می‌طلبی؟ او جواب داد: «یدعو ظاهری باطنی و باطنی ظاهری، لیست فی الملک سوای ولکن الناس فی غفلة مبین؛[۳] ظاهرم باطنم را و باطنم ظاهرم را می‌خواند و در جهان خدایی غیر از من وجود ندارد؛ لیکن مردم در غفلت آشکارند».
حسینعلی‌بهاء خود را خالق عالم دانسته و می‌گوید: «إن الذی خلق العالم لنفسه منعوه ان ینظر إلی احد من أحبائه إن هذا إلّا ظلم مبین؛ [۴] نگذاشتند کسی که جهان را برای خود خلق کرده، به یکی از دوستان خود نگاه کند، این جز ستمی آشکار نیست». او در فرازی دیگر این آیه را نازل کرده است: «والذی ینطق فی السجن الأعظم إنّه لخالق الأشیاء و موجد الأسماء؛ [۵] کسی که در زندان بزرگ سخن می‌گوید (یعنی خود میرزا بهاء) به درستی که هر آیینه اوست خلق کننده‌ی اشیاء و به وجود آورنده‌ی اسماء».
با شنیدن این دو ادعای اخیر، جای این پرسش
باقی می‌ماند، کسی که ادعای خدایی و خلق جهان هستی بااین عظمت را دارد، چگونه نمی‌تواند به یکی از دوستان خود نگاه کند و یا خود را از زندان رهایی دهد!؟ غیر از اینکه پیروانش باید بسیار احمق باشندکهبه چنین شخصی،با همچنین ادعاهای گزافی ایمان آورده‌اند و خود را پیرو و سینه چاکان او می‌دانند.
وی همچنین خود را ربّ و پروردگار جهان دانسته و می‌گوید: «إنّ جمال الأبهی الأقدس قد استوی ذلک الیوم علی عرش ربوبیته الکبری و تجلّی اهل الأرض و السماء بکلّ اسمائه الحسنی و صفاته العلیا؛ [۶] به درستی که امروز جمال ابهی اقدس(حسینعلی‌بهاء) بر عرش ربوبیت کبرایش تکیه داده و با تمام اسماء حسنی و صفات علیایش بر اهل زمین و آسمان آشکار شده است».
حسینعلی، توحید در تشریع را مختص و منحصر در خود می‌داند و حتی اعلام می‌دارد که هر حکمی که از ناحیه‌ی او صادر شود، ولو بر خلاف عقل و در تناقض آشکار با واقعیات باشد، حکمی بر حق است:
«إنّه لو یحکم علی الیمین حکم الیسار و علی الجنوب حکم الشمال حق لا ریب فیه إنّه محمود فی فعله و مطاع فی امره و لیس له شریک فی حکمه؛ [۷] اگر حسینعلی بهاء حکم کند به سمت راست و بگوید سمت چپ است و بر جنوب بگوید جهتشمال است، حکمی بر حق بوده و هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای در آن نیست و به درستی که او (بهاء) در فعلش مورد ستایش و در امرش مطاع است و در حکم کردنش احدی شریک نیست».
او قصد داشت که پیروانش را چشم و گوش بسته نگه دارد تا حتی به ادعاهای کفر آمیز او ایراد نگیرند.
رهبر بهائیان پیروان این فرقه را به پرستش خود و بهاء پرستی دعوت می‌کند، چنانکه گفته: «ثم اخرجی یا حوریة الفردوس من غرف الجنان و اخبری اهل الأکوان تالله قد ظهر محبوب العالمین و مقصود العارفین و معبود مَن فی السموات و الأرضین و مسجود الأولین و الآخرین؛ [۸] ای حوریه، از غرفه‌های بهشت خارج شو و به اهل عالم خبر بده که به خدا قسم؛ محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود اهل آسمان‌ها و زمین و مسجود اولین و آخرین (یعنی حسینعلی‌بهاء) ظاهر شد».
مبلّغان و بزرگان بهائیت که پیروان این فرقه را گوسفندان چشم و گوش بسته و مطیع بی چون و چرا گیر آورده‌اند، نیز به ترویج بهاء پرستی پرداخته و کسی جز او را مستحق پرستش نمی‌دانند: «قبله‌ی ما اهل بهاء روضه‌ی مبارکه (قبر حسینعلی‌بهاء) در مدینه عکّا که در وقت نماز خواندن باید رو به روضه‌ی مبارکه بایستیم و قلباً متوجه به جمال قدوم جل جلاله و ملکوت الهی (بهاء) باشیم و این است آن مقدوری که در کتاب اقدس نازل شده و اما در وقت تلاوت آیات و خواندن مناجات رو به قبله بودن واجب نیست، روی ما به هر طرف باشد جایز است و لکن در قلب باید متوجه به جمال قدم و اسم اعظم (بهاء) باشیم؛ زیرا مناجات و راز و نیاز ما با اوست؛ و شنونده‌ای جز او و اجابت کننده‌ای غیر از او نیست».[۹]

پی‌نوشت:
[۱]. حسینعلی‌نوری، اشراقات، نسخه خطی، بی‌تا، ص۵۵.
[۲]. عبدالحمید اشراق خاوری، رساله ایام تسعه، تهران: لجنه ملّی نشر امری، ۱۰۳بدیع، ص۵۰.
[۳]. حسینعلی‌نوری، مبین، بی‌جا، انتشارات مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۰بدیع، ص ۴۰۵.
[۴]. همان، ص۲۳۳.
[۵].حسینعلی‌نوری، اقدس، چاپ ناصری، بمبئی، ۱۳۱۴هـ ق، ص ۲۵.
[۶]. حسینعلی‌نوری، اشراقات، نسخه خطی، بی‌تا،
ص۱۷.
[۷]. همان.
[۸]. حسینعلی‌نوری، مبین، بی‌جا، انتشارات مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۰بدیع، ص ۴۸.
[۹]. محمدعلی قائنی، دروس الدیانه، قاهره، به معرفة فرج‌الله زکی کردی، ۱۳۴۱ هـ ق، درس نوزدهم.

منبع : پایگاه جانع فرق و ادیان و مذاهب با کمی تغییرات

 

انشعابات در بهائیت از ابتدا تا کنون

بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب: امروزه فرقه‌ی بهائیت با جمعیتی حدود پنجتا شش میلیون نفر،[۱] با مرکزیت اسرائیل، دارای بیش‌ترین طرفدار در آمریکا و با حمایت کشورهای سلطه‌گر به حیات خود ادامه می‌دهد. این فرقه اگرچه از بدو پیدایش تا کنون به گروه‌های متعددی منشعب گردیده، ولی هم اکنون با سه شاخه‌ی اصلی فعالیت می‌کند:
الف ) اصلی‌ترین و مهم‌ترین شاخه‌ی این گروه، طرفداران روحیه ماکسول هستند. بعد از شوقی، همسرش روحیه ماکسول و تعدادی از گروه بیست و هفت نفره‌ی منتخب شوقی، ملقب به ایادیان امرالله، اکثریت بهائیان را به خود جلب و مخالفان خویش را طرد و بیت‌العدل را در سال ۱۳۴۲ هـ‌‌ ش برابر ۱۹۶۳ م تأسیس کردند، در حال حاضر اکثریت بهائیان جهان پیرو بیت‌العدل هستند و تکالیف خود را از آنجا می‌گیرند.
ب ) شاخه‌ی اصلی دیگر بهائیت، گروه ریمیه یا طرفداران میسین ریمی آمریکایی می‌باشد. به موازات رهبری ماکسول، میسین ریمی، جانشین شوقی‌افندی و رئیس جنین بیت‌العدل، رهبری عده‌ای دیگر از بهائیان را به عهده گرفت و گروهی را به عنوان «بهائیان ارتدکس» پدید آورد. این‌گروه، امروزه در آمریکا، هندوستان، استرالیا و چند کشور دیگر پراکنده‌اند.
ج ) دیگر شاخه‌ی مهم بهائیت، سماویه است. پس از مرگ شوقی عده‌ای از بهائیان به جوانی خراسانی به نام جمشید معانی روی آوردند. این جوان که خود را سماءالله نامید و جملاتی عربی، به شیوه عربی علی‌محمد شیرازی بیان کرده و مدعی است که در شب آخر ژانویه ۱۹۶۶ به معراج رفته است. طرفداران وی معتقدند، «باب» مبشر، «بهاء» رَبّ و «عبدالبهاء» رسول و نبی و «جمشید» مظهر و رسول دیگری است مثل عبدالبهاء. آنان معتقدندهمان‌گونه که فیض الهی بعد از حضرت محمّد رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) قطع نشد، بعد از بهاء و عبدالبهاء نیز قطع نمی‌شود؛ همچنین می‌گویند طبق گفته‌ی باب اگر کسی ادعای نبوت و رسالت کرد، انکار او سزاوار نیست؛ بنابراین هیچ‌کس حق ندارد ادعای نبوت سماء ‌الله (جمشید معانی) را انکار نماید. آن‌ها در توجیه این کلام حسینعلی‌بهاء که گفته «تا هزارسال وحی منقطع می‌شود و پیامبری نخواهد آمد» گویند کلمه‌ی «ألف» مرکب از سه حرف (أ، ل و ف) است و مجموع عد ابجد این حروف یکصد و یازده است و از آنجا که شروع بهائیت در سال ۱۲۶۰هـ ق با دعوت بوده است، از این‌رو هیچ مشکلی در نبوت جمشید سماءالله وجود ندارد. این گروه که سماویه نام گرفته‌اند، امروزه در کشورهای اندونزی، هند، پاکستان و آمریکا پراکنده‌اند. بهائیان در قالب گروه‌های کوچک‌تری نیز با نام‌های گوناگونی به فعالیت مشغول‌اند؛ مثل گروه «سهرابیه» که پیرو احمد سهراب هستند، وی که تحصیلاتش را در مدرسه‌ی دارالفنون گذرانده بود از مبلّغان ممتاز بهائیت در زمان عبدالبهاء بود، به طوری که در سال ۱۲۸۷ هـ ش برای تبلیغ بهائیت به آمریکا فرستاده شد و تا زمان مرگ عبدالبهاء در آنجا بود؛ اما بعدا از شوقی‌افندی، جانشین عبدالبهاء، رنجید و از او جدا شد و خود، گروهی مستقل را تشکیل داد.[۲] چیزی که بسیار عجیب است اینست،فرقه‌ای که یکی از اهداف و تعلیماتش،وحدت عالم انسانی است، حتی نتوانست در بین جمعیت محدود و اندک خود وحدت ایجاد کند! حال چکونه می‌توانند ادعا کنند که بهائیت آئینی جهانیست و مبشّر وحدت عالم انسانیست!؟
فرقه‌ی بهائیت، به دلیل انکار ضروریات دین مبین اسلام، به عنوان یک انحراف اعتقادی و ساخته‌ی دست استعمارگران شناخته شد و از همان ابتدا در جهان اسلام با مشکل جدی روبه‌رو گردید. این فرقه اگرچه در بعضی از کشورهای اسلامی-مانند ایران، اندونزی، پاکستان- طرفدارانی و لو به صورت مخفی دارد، علی‌رغم این انزوا و عوامل متعدد دیگری (مانند تاریخ پرحادثه و فتنه‌انگیز رهبران بهائی، پیشگویی‌های نادرست و منازعات دور از ادب آنان، حمایت‌های دولت‌های استعماری در مواضع مختلف از سران این فرقه، همراهی با دولت غاصب اسرائیل باز توانسته‌اند با حمایت قدرت‌های استعماری این فرقه را گسترش داده و اهداف خود را دنبال کنند.

پی‌نوشت:
[۱]. آمار فوق، ادعایی است که بیت‌العدل اعلام کرده است؛ هرچند مستندات دقیقی مبنی بر صحت این ادعا وجود ندارد.
[۲]. جهت مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید بهک انشعابات در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، نوشته اسماعیل رائین.

 

سید کاظم رشتی با هویتی مجهول

بهائیت در ایران پایگاه جامع فرق ، ادیان و مذاهب : سید کاظم رشتی دومین سرکرده‌ی فرقه‌ی شیخیه است که مورد تأیید کامل استاد خود، یعنی شیخ احمد احسایی، قرار گرفت و پس از شیخ در کربلا ماند و به گسترش افکار او پرداخت. شاید بتوان مسأله‌ی رکن رابع را از مهم‌ترین اعتقاداتی برشمرد که سید به ترویج آن بعد از شیخ پرداخت. اگرچه در کلام شیخ احمد احسایی عباراتی وجود دارد که دال بر اظهار رکنیت او است [۱] اما پروراندن و ترویج این اندیشه در واقع توسط سید بوده است و علی‌محمد باب هم شاگرد رشتی بوده است که فرقه‌ی بابیت را به راه انداخت. [۲]
با مطالعه‌ی سیر تکاملی شیخیه می‌توان به این نکته پی برد که چنانچه سید کاظم نبود این انشعاب نامبارک در شیعه‌ی اثنی‌عشری هم صورت نمی‌گرفت و آثار سوئی همچون ظهور افرادی همانند سید علی محمد شیرازی و حسین‌علی بهاء و ظهور فِرَق ضاله‌ای مانند بابیت و بهائیت و ظهور ادعاهایی همچون نبوت و امامت و الوهیت در میان مردم گسترش نمی‌یافت.
آن‌طور که تاریخ بیانگر آن است شخصیت رشتی چندان برای ما روشن و شفاف نیست؛ لیکن باید اجمالاً با او آشنا شد؛ زیرا با شناخت سران جریان‌های انحرافی می‌توان به بسیاری از پرسش‌هایی پاسخ گفت که درباره‌ی آنها مطرح است؛ به ویژه سید کاظم رشتی که روابط دوستانه‌ای با دشمنان اسلام و رفتاری زننده با شیعیان و اکابر شیعه داشت.
گزارش‌های تاریخی پیرامون شخصیت سید کاظم از زمانی آغاز شده که سید با شیخ آشنا شده و وی را همراهی کرده است که سید تقریباً در سن ۱۵ سالگی بوده است؛ [۳] اما هویت سید قبل از این مدت برای تاریخ‌نگاران مجهول مانده است. در خصوص مدت زمانی که سید هنوز با شیخ آشنا نشده بود دو نوع گزارش تاریخی ضبط شده است که ما در این مقاله به آنها می‌پردازیم:
۱. عده‌ای همچون ابوالقاسم ابراهیمی (چهارمین سرکرده‌ی فرقه‌ی شیخیه‌ی کرمان) سید کاظم را از سادات حسینی و اهل مدینه می‌دانند که اجدادش به رشت مهاجرت کرده‌اند و وی در این شهر متولد و بزرگ شده و سیر علمی خود را از ایران آغاز کرده است. ابراهیمی در کتاب فهرست خود می‌نویسد: «سید قاسم، پدر سید کاظم، از اعیان رشت و فرزند سید احمد و اصلاً اجداد ایشان، اهل مدینه‌ی منوره بوده‌اند که به گیلان مراجعت کرده بودند». [۴]
در نقد این ادعا باید گفت: اگر اجداد سید کاظم به رشت آمده‌اند پس چرا گزارشی از آنان در تاریخ ثبت نشده است و مردم رشت نه تنها سید کاظم، بلکه هیچ یک از افراد خانواده‌ی وی را نمی‌شناسند. مگر می‌شود شخصی در شهری زندگی کند، بزرگ شود و پس ازمدتی مشهور گردد، ولی اثری از او، خانواده و آشنایانش در آنجا نباشد.
۲. عده‌ای سید کاظم را اهل شهر «ولادی وستک»، یکی از شهرهای روسیه، می‌دانند [۵] که در لباس روحانیت، وارد شهرهای عراق شده و در کسوت جاسوس به دنبال تأمین اهداف امپراتوری عثمانی و جاسوسی برای روس‌ها بوده است.
در برخی منابع آمده است: «سید کاظم، فرد مجهولی بوده، که به دستور شیخ وارد کربلا شده است، و چنان خرج می‌کرده که از عهده‌ی تاجر و ملاک نیز خارج بوده است. او با والیان و حاکمان عراق ارتباطی کامل داشته است. برخی از منابع غیر شیخی، با ارائه مستنداتی، سید را جاسوس روس و اهل «ولادی وستک»، یکی از شهرهای روسیه، معرفی می‌کنند. بسیاری از پژوهشگران بر مجهول بودن سید اعتراف دارند و حتی وی را مأمور نفوذی استعمار می‌دانند». [۶]
لازم به ذکر است در کتب تراجم هم، که به شرح احوال شخصیت‌ها می‌پردازند، چیزی در خصوص شخصیت سید کاظم به چشم نمی‌خورد، به جز چند سطری که در قصص العلمای تنکابنی و روضات الجنات خوانساری و الذریعه و ریحانة الأدب آمده است.
بر این اساس، شیخ احمد احسایی یک انسان مجهول الهویة را به عنوان جانشین پس از خود معرفی کرده است که با بررسی گفتار، کردار و روابطش، می‌توان او را جاسوس یا فتنه‌گری دانست که به اسم شیعه و برای تخریب مذهب تشیع پا به میدان گذاشته است. آیا ممکن است، کسی که مدعی ارتباط مستقیم با معصوم و واسطه‌گری برای مردم است چنین شخصی را تأیید و به عنوان جانشین پس از خود معرفی کند؟

پی‌نوشت:
[۱]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:
ادعای بابیت در کلام احسایی
[۲]. علیرضا روزبهانی، در جستجوی حقیقت، قم، انتشاراتی مرکز مدیریت حوزه‌ی علمیه قم‌، ۱۳۸۸ ش، ص ۴۲؛ علی‌اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیه‌ی کرمان، قم، انتشاراتی مؤسسه‌ی آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، ص ۱۰۰.
[۳]. هانری کربن، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، ترجمه‌ی فریدون بهمنیار، ص ۴۴.
[۴]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج ۱، ص ۱۲۵.
[۵]. احمد خدایی، تحلیلی در تاریخ عقائد فرقه‌ی شیخیه، قم، امیر العلم، ۱۳۸۲ ش، ص ۸۰.
[۶]. همان.

 

راس تشکیلات بهائیت در اسرائیل قرار دارد

برنامه «شعبده شوم» با موضوع «بررسی عقاید فرقه انحرافی بهائیت و بابیت» با حضور سید هادی سید وکیلی استاد دانشگاه قرآن و حدیث و حجت الاسلام و المسلمین علیرضا روزبهانی بروجردی استاد حوزه و دانشگاه و همچنین پخش اظهارات خانم مهناز رئوفی یکی از کسانی که از فرقه بهائیت به اسلام گرایش پیدا کرده بود، از رادیو گفت وگو پخش شد.

در این برنامه مهناز رئوفی، علت روی گردانیش از فرقه بهائیت را وجود سوالات بی‌جواب در مورد تعاریف و اموزه های این فرقه عنوان کرد و گفت: در جواب بسیاری از پرسش هایمدر ارتباط با این فرقه، مبلغان بهائیت اقدام به تناقض گویی و داستان سرایی هایی می کردند که دارای هیچ گونه پشتوانه معرفتی و تاریخی نبود.

رئوفی با بیان اینکه به خاطر طرح سوالات مختلفدر مورد این فرقه تحت فشار قرار می گرفتیم، ادامه داد: عموما جوانان بهایی به خواندن چند کتاب مربوط به این فرقه که توسط مبلغان توصیه می‌شود اکتفا می‌کنند و در جریان تاریخ واقعی این فرقه نیستند. در صورتی که توصیه من به آن‌ها این است که کتاب های مستقلی که در این زمینه نوشته شده است را مطالعه کنند؛ حتی برخی از مستشرقین غربی نیز در ارتباط با تاریخ این فرقه کتاب هاب مستقل و جامعی نوشته اند.

وی همچنین با بیان اینکه رهبران فرقه بابیت و بهائیت در زمان خودشان در سطح کمی از جامعه قرار داشتند و حتی از باب به عنوان فردی که رفتار مجنون‌وار داشته است، یاد شده است، تصریح کرد: در راستای افزایش شناخت جوانان بهائیت هنگامی که مسلمان شدند کتاب « چرا مسلمان شدم » را منتشر کردم.

رئوفی به برخی دیگر از کتابهای خود از جمله « مسلخ عشق»، « سایه شوم» اشاره کرد و گفت:‌ فرقه بهائیت مبتنی بر تشکیلاتی است که پایه اصلی آن در اسرائیل قرار دارد و من سعی کردم در کتابهایم تناقضات و داستان سرایی هایی که در این فرقه وجود دارد را روشن کنم.

وی در همین راستا ادامه داد: وقتی که من و همسرم مسلمان شدیم برخی از افراد تشکیلات به ما مراجعه می کردند و تاکید داشتند که ما به فرقه ی بهائیت برگردیم.

در ادامه این برنامه سید هادی سید وکیلی استاد دانشگاه قرآن و حدیث، با بیان اینکه بعضا فرقه بهائیت تلاش داشته از جایگاه و آموزه های تصوف سوء‌استفاده کند، در مورد جایگاه زندگی بعد ازمرگ در این فرقه گفت: در تعالیم این فرقه کمتر از انگشتان یک دست به موضوع زندگی بعد از مرگ اشاره شده است.

وی با تاکید بر اینکه بحث قیامت در این فرقه از جایگاه چندانی برخورد ارنیست و بعضا به صورت تلویحی به آن اشاره شده است،خاطر نشان کرد: در این فرقه در مدل نوع بشر و حیات آن نیز سخنی گفته نشده است در حالیکه تمام ادیان الهی و حتی بعضی از فرقه های دینی بر آینده نیک بشریت نظر دارند،ولی در این فرقه که تلاش دارد که خود را به عنوان دین معرفی کند در مورد حیات نوع بشر و آینده فردی افراد اشاره‌ای نشده است.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت:‌ بهائیت نه تنها یک دین نیست حتی نمی توان نام دین‌واره را نیز بر آن گذاشت.

در ادامه این برنامه مذهبی، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا روزبهانی بروجردی استاد حوزه و دانشگاه، با بیان اینکه فرقه بهائیت تلاش داشته خود را در قالب دین به افراد جامعه تحمیل کند، تصریح کرد: در همین راستا در این فرقه به اجبار و البته به صورت کم‌رنگ به دوران پس از مرگ نیز اشاره شده است،چنانکه آن‌ها روز رستاخیز را روز ظهور باب و بهاء‌الله می‌دانند.

وی با بیان اینکه در این فرقه مشخص نشده که چه کسانی بهشتی و چه کسانی جهنمی هستند، خاطر نشان کرد: وقتی از حسینعلی نوری، فردی در مورد بهشت و جهنم پرسید او با عصبانیت پاسخ داد بهشت دیدن من است و جهنم نفس تو است که دچار شرک شده است.

روزبهانی اظهار کرد: رهبران بهائیت به دنیای ناچیز خود نگاه می‌کنند و همانطور که اشاره کردم برای اینکه خود را در قامت دین معرفی کنند،تلاش کرده اند که اشاراتی به دنیای پس از مرگ داشته باشند.

برنامهشعبده شومپنج شنبه هر هفته از ساعت 20 الی 21 به مدت یک ساعت با موضوع بررسی فرقه های انحرافی به صورت تولیدی از آنتن رادیو گفت‌وگو پخش می‌شود.

منبع : رادیو گفتگو

 

رهبری بیت‌العدل در بهائیت چگونه شکل گرفت؟

کوتاه و خواندنی

بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب: عبدالبهاءبه عنوان سامان دهنده‌ی اصلی و دومین رهبرفرقه‌ی بهائیت، نظم اداری و تشکیلات سازمانی این فرقه را در سه رکن ترسیم نموده است: رکن اول مؤسسه‌ی ولایت امر، رکن دوم مؤسسه‌ی ایادی امرالله، رکن سوم بیوت عدل (محلی، ملّی و بین‌المللی).[۱] وی رکن اول را در وجود نوه‌ی دختری خویش شوقی‌افندی و بیست و سه نفر از اولاد ذکور و ذریه وی قرار داد که با عقیم ماندن شوقی‌افندی این رکن از تشکیلات بهائیت تعطیل و به دست فراموشی سپرده شد. رکن دوم که برای معاونت و ترویج امر بهائی از طرف عبدالبهاء تعیین شده است در مدت سی و شش سال ولایت شوقی بر بهائیت، به فعالیت خود ادامه داد اما با مرگ شوق‌افندی، به دلیل آن‌که عزل و نصب ایادی امرالله از اختیارات ولی‌امر بهائیت بود و پس از مرگ شوقی ولی امری در کار نبود، مؤسسه‌ی ایادی امرالله مضمحل و منحل شد و دومین رکن اساسی تشکیلات بهائیت نیز به سرانجام نرسید. سومین رکن تشکیلات بهائیت، هیأت‌هایی هستند که در سخنان حسینعلی‌بهاء و جانشینان وی،بیت‌العدل لقب گرفته‌اند. این هیأت در سه سطح بین‌المللی، ملّی و محلی پیش‌بینی شده‌اند. امروزه بهائیان از بیت‌العدل بین‌المللی به بیت‌العدل اعظم و بیت‌العدل‌های ملّی و محلی به محافل روحانی ملّی و محلی یاد می‌کنند. اعضای بیت‌العدل اعظم ۹ نفر مرد بهائی‌اند که برای مدت پنج سال از طرف اعضای محفل‌های ملّی انتخاب می‌شوند. از نظر پایه‌گذار و رهبران اصلی فرقه‌ی بهائیت اعضای بیت‌العدل اعظم اُمنای خداوند و معصوم از خطا هستند.[۲] و حکم آنان وحی الهی و حکم خدا محسوب می‌شود و مخالفت با آنان، مخالفت با خداست [۳] و آن‌ها ملهم به الهامات غیبی هستتند.[۴]
بهائیان این هیأت و تشکیلات را وسیله‌ی اتحاد و وحدت عالم می‌دانند[۵] و معتقدند بیت‌العدل اعظم و زمان تأسیس آن، وعده‌ی دانیال نبی است و نیز عامل نفوذ و تأثیر در مسیر تاریخ است.[۶] در سال ۱۹۵۱ میلادی از طرف شوقی‌افندی هیأتی به نام «جنین بیت‌العدل» منصوب شدند، از آن‌جا که انتصاب این هیأت با وصیت عبدالبهاء و دستورات قبلی او و پدرش مطابقت نمی‌کرد با مخالفت عدّه‌ای از بهائیان روبه‌رو شد اما تا زمان مرگ شوقی به کار خود ادامه داد، بعد از شوقی، چون ولی‌امری نبود تا ریاست بیت‌العدل را به عهده بگیرد، میسین ریمی آمریکایی سرپرست جنین بیت‌العدل که از طرف شوقی به این مقام منصوب شده بود و بقیه اعضای آن، به خصوص روحیه ماکسول (همسر شوقی‌افندی) بر سر جانشینی ولی‌امرالله اختلاف کردند
که در نتیجه‌ی آن، میسین ریمی از جنین بیت‌العدل استعفا کرد و شاخه‌ی جدیدی در بهائیت با عنوان ریمیه‌ی بهائیه به وجود آوردو ریاست جنین بیت‌العدل و تشکیلات بهائیت در حیفا را روحیه ماکسول همسر شوقی به عهده گرفت. سرانجام در سال ۱۹۶۳ با حضور ۵۶ محفل روحانی ملّی در لندن، اولین اعضای هیأتبیت‌العدل اعظم انتخاب شدند. این هیأت که مقرش در شهر حیفا و در دامنه‌ی کوه کَرمل در فلسطین اشغالی است دارای زیر مجموعه‌هایی مانند: هیأت مشاورین قاره‌ای، دارالتبلیغ بین‌المللی بهائی، مؤسسه رفاه بین‌المللی، شعبه‌ی امر سازمان‌ملل، صندوق بین‌المللی بهائی و... است.[۷] رهبران اصلی فرقه‌ی بهائیت وظایف و اختیارات بیت‌العدل اعظم را چنین ترسیم نموده‌اند: الف: تشریع و تغییر احکام مسلک بهاء و تطبیق آن با مقتضیان زمان[۸] ب: حل جمیع امور مشکل و مبهم و مسائل اختلافی بهائیان[۹] ج: تعیین حُکام و مُبلّغین و اداره‌ی امور سیاسی و اقتصادی محافل ملّی و محلی؛ د: مرجعیت کل امور بهائیان و مأمور به هدایت جامعه بهائی و پیشرفت مسلک بهاء.[۱۰]

پی‌نوشت:
[۱]. ج. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمه‌ی سلیمانی، بی‌جا، دارالنشر البهائیه، ریودوژانیرو،۱۵۴ بدیع، ۱۹۸۸م،
ص۲۹۰.
[۲]. حسینعلی‌نوری، اشراقات، خطی، بی‌تا، ص۲۷.
[۳]. غلامعلی دهقان، ارکان نظم بدیع، ص۱۹۰.
[۴]. حسینعلی‌نوری، الواح بعد از اقدس،
بی‌جا، لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، ۱۹۸۰م، ص۳۷.
[۵]. مرکز جهانی بهائیت (بیت‌العدل اعظم) قرن انوار، ترجمه‌ی هوشنگ فتح اعظم، ص۸۱.
[۶]. همان، ص۸۱-۸۰.
[۷]. همان، ص ۱۰۳-۸۳.
[۸]. حسینعلی‌نوری، اشراقات، خطی، بی‌تا، ص۲۷.
[۹]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه‌ی حدود و احکام، بی‌جا، مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع، ص۱۷۳.
[۱۰]. همان، ص۲۹.

 

پاسخ به چند سؤال در موضوع بهائیت

(بخش چهارم)

 

دی 1394

 

بهائیت در ایران: مدت زمانی است که از خانم رئوفی یک اثر با عنوان "بهائیت از درون " به چاپ رسیده و روانۀ بازار کتاب شده است. از ایشان در خواست کردیم بعد از گذشت تقریبا ً دو دهه از پذیرش دین اسلام به چند پرسش پاسخ دهند. بخش چهارم این مطالب جهت استفاده کاربران گرامی ارائه می­گردد.

6- حال با چنین وضعیتی آیا علم باب و بها در حدی قابل توجه و فوق العاده بوده؟ چون پیامبران و امامان با اینکه درس نخوانده و امی بودند از علم بی نهایتی برخوردار بودند و این از آثارشان پیداست، آیا آثار این دو نفر هم در حدی هست که قابل توجه باشد و بتوان گفت فوق علم بشری است؟

با توجه به مهمترین کتاب باب که بیان عربی و بیان فارسی است هر شخص بی طرفی و هر انسان صاحب انصافی با کمترین علم و سواد به دیوانگی نویسنده آنها اقرار می­کند و این مسئله را علما و بزرگان اسلامی در تحقیقات خود صراحتاً بیان کرده اند و همچنین بعضی از مستشرقین غربی مثل ادوارد براون که خود بهائیان به برخی از نوشتجات و بیانات او استناد می­کنند و یا درکتاب "تمدن ایران" تألیف جمعی از خاورشناسان به این مسئله تصریح نموده­اند که علی محمد شیرازی در ایامی که هوای بوشهر بسیار گرم بوده و آب درکوزه می جوشیده است، ازصبح تا شب بر بالای بام خانه ایستاده و رو به آفتاب اوراد و اذکار می­خوانده است .[1]

"تاریخ نبیل زرندی" به تصدیق همین موضوع تصریح می­کند که "حضرت باب غالب اوقات در شهر بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا درنهایت درجه حرارت بود هنگام روز بالای بام تشریف می­بردند و به نماز مشغول بودند آفتاب در نهایت حرارت می­تابید ...از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت می­پرداختند "[2]

البته علی محمد شیرازی به شیوه­ی شیخیه برای کسب مواهب معنوی به انجام ریاضت و ذکر اوراد طریقه شیخیه روی آورده بود که نشان دهنده اینست که درخدمت پیر و مرشدی که سید کاظم بود تحصیل می­نمود در تاریخ نبیل همچنین آمده «حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب به قرص شمس نظر می فرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجه کرده با لسان قلب با نیر اعظم به راز و نیاز می­پرداختند.... مردم نادان و غافل چنان می پنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند .[3]»

این مسئله در منابع و مآخذ بابی و بهائی مورد تائید قرار گرفته بلکه مدارک موثق دیگری هم ریاضت کشی باب را با آن وضع متذکر شده اند.

مرحوم رضا قلی­خان هدایت می نویسد «روزها در آن آفتاب گرم که حدتی به شدت دارد سر برهنه ایستاده به دعوت عزائم عزیمت تسخیر شمسی داشتی ...»[4]

و "اعتضادالسلطنه " می نویسد: « گویند وقتی برای تهذیب و تکمیل نفس در بوشهر و بر بامها می­آمد و در برابر آفتاب باسر برهنه می ایستاد و اوراد مجعوله می خواند ...[5] »

همچنین آقای آیتی ملقب به آواره در کتاب "کواکب الدریه" آورده است :«علی محمد شیرازی در بوشهر به سبب همین گوشه گیری و بام نشینی و ورد خواندن و ذکرگفتن به "سید ذکر" شهرت یافت و از همان زمان به گردآوری و رونویسی مناجاتها و ادعیه اسلامی پرداخت و کم کم دعا نویس و مناجات پرداز شد ...»

 



[1] هشت بهشت ص276

[2] تلخیص تاریخ نبیل زرندی ص66

[3] تلخیص تاریخ نبیل زرندی ص62

[4] "روضه الصفای ناصری "جلد 1ص 310

[5]فتنه باب ص9

صلح جهانی، تعلیم بهایی با معنای تعامل با جنگ افروزان؟

کوتاه و خواندنی

بهائیت در ایران :پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب در یک مطلب با عنوان فوق آورده است :

یکی از تعالیم دوازده گانه ادعایی بنیان‌گذار فرقه ضاله بهائیت صلح جهانی است، البته این سخن بالعکس آنچه که ادعا شده و آن را یک اندیشه مترقی معرفی نموده است، شعاری فاقد عمق و ارزش است، چرا که این ادعا اشاره‌ای به راه کار و روشی که بتواند جلوی کشتار انسان‌های بی‌گناه و توسعه صلح باشد نکرده است.
با توجه به اینکه هیچ جنگی با شعار کشتار آغاز نشده است و همه جنگ افروزان نیز با شعار صلح به میدان می‌آیند، برای مثال به جنگ‌های عراق، افغانستان، یمن و سایر کشورهای هم جوار را با شعار صلح مسلخ بی‌گناهان کرده‌اند، البته بهائیان اگر به همین شعار و البته دستور بزرگان خود توجه می‌نمودند شاید می‌شد قبول کرد که: خودشان این تعلیم از تعالیم دوازه گانه را باور دارند، چرا که بهاءالله در لوح شیخ نجفی این‌طور آورده که: «امید آنکه قیام نمایند بر آنچه سبب آسایش عباد است. باید مجلس بزرگی ترتیب دهند و حضرات ملوک و یا وزرا در آن مجلس حاضر شوند و حکم اتحاد و اتفاق را جاری فرمایند و از سلاح به اصلاح توجه کنند و اگر سلطانی بر سلطانی برخیزد، سلاطین دیگر بر منع او قیام نمایند. در این صورت عساکر و آلات و ادوات حرب، نه لازم (یعنی لازم نیست)».[۲]
البته بهائیانی که ادعای صلح جهانی داشته و با این ادعا در طول تاریخ اندکی که از پیدایششان می‌گذرد جنگ‌های بسیاری به راه انداخته و یا حمایت کرده‌اند. در جریان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۴۶ بهائیان به عکس شعار صلح فعالیت زیادی برای کمک به ارتش غاصب اسرائیل نموده و پول جمع آوری کردند، در گزارش ساواک این‌گونه عنوان شده: «مبلغی در حدود ۱۲۰ میلیون تومان به وسیله بهائیان ایران جمع آوری گردید و تصمیم دارند این مبلغ را در ظاهر به بیت العدل در حیفا ارسال نمایند، ولی منظور اصلی آنها از ارسال این مبلغ کمک به ارتش اسرائیل می‌باشد مقدار قابل ملاحظه ای از این پول به حبیب ثابت [۳]
تعهد و پرداخت شده است».[۴]

پی‌نوشت:
[۱]. تعالیم اجتماعی فرقه ضاله بهائیت در ۱۲ سرفصل معرفی گردیده است.
[۲]. حسینعلی نوری ملقب به بها الله، لوح شیخ محمد تقی اصفهانی معروف به لوح نجفی صفحه ۲۳ و ۲۴.
[۳]. حبیب الله ثابت که به ثابت پاسال معروف است از حامیان اصلی بهائیت از اعضای محفل بهائیان ایران در دوران پهلوی است.
[۴]. تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد جلد ۱ سند شماره ۲/۸۴.

 

 

صفحه156 از318
06 آذر 1403 0 نظر

بهائیت در ایران : کتاب «سید علی‌­محمد شیرازی(باب) و شورش­ بابی‌­ها در مازندران» نوشته سینا فروزش  توسط انتشارات سروش ...

06 بهمن 1400 0 نظر

بهائیت در ایران : برنامه هاي راديو به قدري وقيح بود که کارشناسان ساواک را نسبت به تبعات اجتماعي آنها بيمناک مي ساخت. ...

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی