• شرک در بهائیت

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

آخرین مقالات

cache/resized/f6cf16df4170fe0dc87046852f8b250c.jpg
بهائیت در ایران : برنامه هاي راديو به
cache/resized/532039bb4d96e66cb065c4cd67a7e4a0.jpg
بهائیت در ایران :  باتشکر از تهیه کننده
cache/resized/6d255b36c421dd58308f6b587bc782be.jpg
بهائیت در ایران : نکته حضرت علامه
cache/resized/6359e5ce79c56960f4da66cfca519d32.jpg
بهائیت در ایران : نفوذ بهائیان در دوران
cache/resized/f5e86f9eeb2d5789f979156d0e788b37.jpg
بهائیت در ایران : در میان جریانهای مخفی
cache/resized/cad17ead0354826567707603cbca7c44.jpg
با تشکر از نویسنده مطلب  جواد نوائیان

کتاب ها

در کتاب جمال ابهی علامه موسوی اردبیلی تحقیقات و مطالعات گسترده ای پیرامون بابیت و بهائیت از نظر تاریخی همچنین
بهائیت در ایران: پژوهش در خصوص ظهور رضاخان در عرصۀ سیاسی و متعاقب آن گسترش فعالیت بهائیت در ایران، که
به بهانه آغاز چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهائیت در ایران : "ماه عسل رژیم پهلوی و بهائیت"
بهائیت در ایران : با آشکارشدن دعوت رجعت حسینی و من‌یظهره‌اللهی میرزا حسینعلی بهاءالله، گروهی از بزرگان بابیان
  دلایل غلبه گفتمانِ شیخیه در ابتدای دوره قاجاریه و چرایی تلاقی تفکر آن با فرقه بابیه   دی 98 بهائیت
بهائیت در ایران :یکی از طرق شناخت ماهیت و مواضع سیاسی میرزا حسینعلی بهاء (مؤسس بهائیت)، بررسی روابط و مناسبات
بهائیت در ایران : تاریخ، درهای کوچک و بزرگ فراوانی دارد، با گشودن هر کدام، چراغی فراراه آدمی روشن می‌شود.
بهائیت در ایران:"آشنائی با فرق ومذاهب اسلامی و..."عنوان کتابی است که توسط آقای رضا برنجکار جمع آوری و تالیف
به بهانه فرا رسیدن چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهائیت در ایران : ماه عسل رژیم پهلوی و
نویسنده: خوان ریکاردو کول بهائیت در ایران : این مطلب توسط آقای کول که خود مدتی از پیروان آئین بهائی بوده
فریبا سعادتی فر* چکیده فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم
بهائیت در ایران : شاید بتوان به جرات بیان کرد که موثرترین مستبصر از آئین ضاله بهائیت جناب صبحی بوده است .
بهائیت در ایران :  کتاب " ادیان ، مذاهب و فرقه های استان همدان " با تلاش قابل تقدیر آقای علی زریابی سخا تدوین
بهائیت در ایران : ادوارد براون بعنوان یک شرق شناس به خاور میانه و ایران سفر کرد اما در مورد علت اصلی و
هدف از خلقت انسان، قرب الهی است و ایصال به او در گرو پیمایش راه اوست که دین می نامند. دین به عنوان همزاد بشر
کتاب حاضر بر اساس تحقیقات ابوالاعلی مودودی و ابوالحسن علی حسنی ندوی تالیف شده و توسط مترجم گرامی عبدالله
  بهائیت در ایران: کتاب " وارونه ها و خرافات در آخرالزمان " تالیف نویسنده ارجمند ابوالفضل سبزی در سال 1391
  بهائیت در ایران : موضوع این مطلب . کتاب «مدرنیته و هزاره : پیدایش آیین بهائی در خاور میانه قرن نوزدهم» اثر
  • Prev
دست خط امام خمینی(ره) در مورد فرقه ضاله بهائیت +
بهائیت در ایران : پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی ویژه‌نامه
نهضت امام(ره) تحریم خرید و فروش با بهاییان
بهائیت در ایران : به بهانه خرداد ماه ماه شروع نهضت امام
مجالست با بهائیت عقاید را سست می کند
 بهائیت در ایران : آیت الله ناصری در خصوص بهائیت اظهار
دست خط امام خمینی(ره) در مورد فرقه ضاله بهائیت +
 بهائیت در ایران :  پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی در
استفتاء از مقام معظم رهبری
  بهائیت در ایران:به نقل از پایگاه کانون حق پژوهی: با
استفتاء از حضرت امام خمینی (ره)
 بهائیت در ایران:نظر حضرت امام خمینی (ره) درباره بهائیت

دریافت نرم افزار

افراد آنلاین

ما 81 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

 

تلاش ناكام بهائيان در كسب رسميت قانونى در مصر

با مرورى بر تاريخچه اين فرقه جعلى در ايران، عراق و مصر

 

بهائیت در ایران: دكتر محمد سيد طنطاوى، شيخ جامع الازهر، بيانيه‏اى‏صادر كرد و طى آن يادآور شد كه فرقه بهائيت هيچ نسبتى باهيچ يك از اديان آسمانى ندارد. بيشتر مردم مصر معتقدندكه بهائيت با جنبش صهيونيسم مرتبط است.

در آوريل 2006 م ، دادگاه ادارى ‏اسكندريه مصر، با صدور حكمى، وزارت كشور مصر را ملزم‏كرد تا براى «مصعم عزت محمود» به همراه همسر و دوفرزندش، كارت‏هاى شناسايى رسمى، با ذكر بهائيت، به‏عنوان دين آنان صادر كند. اين حكم، جنجال گسترده‏اى را در مجامع عمومى، دينى و رسمى مصر به همراه داشت.ادامه جنجال بر سر اين حكم، به پارلمان و دولت مصر كشيد.دولت اعلام كرد: كميسيونى از سوى دولت، به نيابت از وزارت‏كشور، در ديوان عالى ادارى، تقاضاى استيناف خواهد كرد.

دكتر محمد سيد طنطاوى، شيخ جامع الازهر، بيانيه‏اى‏صادر كرد و طى آن يادآور شد كه فرقه بهائيت هيچ نسبتى باهيچ يك از اديان آسمانى ندارد. بيشتر مردم مصر معتقدندكه بهائيت با جنبش صهيونيسم مرتبط است. بهائيان ازهشتاد سال پيش تاكنون، كوشيده‏اند تا به دين خود در مصرمشروعيت بخشند؛ اما تاكنون موفق نشده‏اند و آخرين تلاش‏آنان نيز با حكم ديوان عالى ادارى مصر، در تاريخ 25 آذرماه‏امسال به شكست انجاميد.

ديوان عالى ادارى، با لغو رأى اشتباه دادگاه بدوى‏اسكندريه، در الزام وزارت كشور به صدور كارت شناسايى باعنوان بهائيت، به عنوان دين رسمى برخى شهروندان اين‏كشور، طرفداران اين فرقه را مرتد اعلام كرد.

در اين مطلب ، به تاريخ حضورپيروان اين فرقه گمراه در مصر و تلاش مستمرشان براى‏كسب مشروعيت خواهيم پرداخت.

بهائيان در مصر

در اوائل قرن بيستم بهائيان به مصر گام نهادند وكتاب‏هاى متعددى از بهائيان در چاپخانه‏هاى مصر به چاپ‏رسيد؛ مانند كتاب «الكواكب الدرية فى مآثر البهائية» اثرمحمد حسين آواره كه در سال 1923 چاپ شد و كتب«الحجج البهية» اثر ابوالفضائل جرقادقانى در سال 1925.اين امر، به معناى آن است كه پيش از اين تاريخ، اعضاى‏اين فرقه در آن كشور حضور داشته‏اند. بهائيان در مصر، به‏ترويج عقائد خود پرداختند و حتى تحصيلكردگان مصرى رابه دين خود دعوت كردند.

اين اوضاع موجب شد تا محكمه عالى شرعى مصر درسال 1925 حكمى عام صادر كرد كه در آن آمده است:«بهائيت فرقه مستقلى است كه به هيچ يك از اديان وابسته‏نيست و اساساً از مذاهب اسلامى نيست»؛ از اين رو بهائيان‏در مصر به تأسيس انجمنى پرداختند كه مصريان با ديده‏شك و ترديد به آن نگريستند، فعاليت اين انجمن مخفيانه‏بود و اعضاى اين فرقه كوشيدند، به باشگاه‏هاى روتارى وليونز بپيوندند. اين امر، با توجه به تلقى و تصور عمومى كه‏اين باشگاه‏ها را مراكزى فراماسونى و در خدمت صهيونيسم‏مى‏دانست، بر شك و بدبينى مصريان افزود.

در مقابل نيز كتاب‏هايى در رد بهائيت در قاهره منتشر شد؛مانند تاريخ البابية يا مفتاح باب الابواب اثر مهدى خان والحراب فى صدر البهاء و الباب اثر سيد محمد فاضل. ازتاريخ چاپ اين كتاب‏ها مى‏توان دريافت كه مصرى‏ها خيلى‏زود بهائيت را شناختند. تاريخ نشر كتاب اول 1903 و كتاب‏دوم 1911 است و پس از آن هم كتاب‏ها و مقالات فراوانى‏درباره رابطه بهائيت با صهيونيسم و استعمار و قاديانيه‏انتشار يافت.

با اين حال، شمار اندكى از مصريان به اين فرقه گرويدندكه شمارشان به يكصد تن هم نمى‏رسد. مشهورترين رهبربهائيت در مصر، شاعر، فردی بنام،حسين بيكار بوده است كه بارها دستگير و به دليل وجهه‏فرهنگى‏اش و دخالت نويسندگان آزاد مى‏شد؛ اما جدى‏ترين‏برخورد دولت مصر با بهائيان در سال 1960 اتفاق افتاد؛زمانى كه قانون 263 سال 1960 كه به انحلال محافل‏بهائيت و مصادره دارايى‏ها و تعقيب اعضاى اين محافل‏حكم مى‏كرد. در آن زمان محفل قاهره، رياست بهائيان درمصر و افريقا را برعهد داشت. بهايى‏ها پس از مرگ جمال‏عبدالناصر، از فرصت فقدان او سود جستند و در پى كسب‏مشروعيت برآمدند و خواستار بازگشت دارايى‏ها و رسميت‏يافتن محافلشان شدند.

ديوان عالى پس از دريافت آراى فقها و علماى الازهرحكم داد: «اگر چه گرويدن به اديان آسمانى مطلقاً آزاد است؛ولى اين آزادى به اديان آسمانى محدود است و بهائيت ازاديان آسمانى رسمى نيست». همين حكم در سال 1983نيز در پاسخ به تقاضاى تجديد نظر بهائيان در مصر، از سوى‏ديوان عالى تكرار شد. شيخ سابق الازهر شيخ جاد الحق‏على جاد الحق در سال 1986 فتوا داد كه «بهائيت فرقه‏اى‏مرتد از اسلام و در خدمت صهيونيسم و استعمار است».تمامى فتاوا و آرايى كه از سوى الازهر و غير الازهر در مصرابراز شده به عدم مشروعيت بهائيت به عنوان دينى رسمى‏معطوف بوده است. از اين رو همگان در برابر حكم اخيردادگاه ادارى اسكندريه كه وزارت كشور را به پذيرش رسميت‏اين فرقه جعلى به عنوان دين ملزم مى‏كرد، ايستادند و آن راحكمى مخالف دين برشمردند. اكثريت پارلمان مصر نيزرسميت دادن به بهائيت را نامعقول و مخالف اراده دين خداكه هيچ دينى را پس از اسلام، به رسميت نمى‏شناسددانستند. شمار اندكى از اعضاى پارلمان نيز حكم دادگاه‏اسكندريه را تنها به دليل امكان يافتن شناخت شمار آنان وتسهيل برخورد با آنان و انديشه‏اشان موجه دانستند.

بيش از حدود ده سال، كتابى تأليف و منتشر كردم و آن را«مشهورترين خائنان و مفسران در تاريخ امت اسلام» نام‏نهادم. در يكى از فصول اين كتاب از باب و بهاء به عنوان‏خيانتكارانى كه در صفوف امت شكاف انداختند، نام بردم ودر كنار اين دو از غلام احمد قاديانى نيز نام بردم. چند ماه‏پس از انتشار اين كتاب، جوانى بهائى به من برخورد و درباره‏بهائيت با من بحث كرد و گفت: بهائيت منادى صلح است. به‏او گفتم: منابع نوشته‏ام درباره بهائيت، كتاب‏هاى خودبهائيان است كه حتى كپى نسخه‏هاى خطى برخى‏كتاب‏هايشان را در بغداد خريده‏ام و ديگر كتابهايشان كه درمصر چاپ كرده‏اند؛ اما وى قانع نشد. از وى پرسيدم: چگونه‏بهائى شدى؟ گفت: پدرم بهايى بود و من هم دينم را از او به‏ارث برده‏ام. از او درباره شمار بهائيان در مصر پرسيدم: گفت:نمى‏داند؛ ولى شمار آنان بسيار اندك است و خود وى، كمتر ازده نفر از آنان را مى‏شناسد كه همه آنان از بستگان او هستند.

على ابوالخير / مترجم : مجید مرادی

منبع : ویژه نامه پگاه حوزه شماره 45

به این اظهار نظر توجه نمائید

شیخ الازهر: به رسميت شناختن بهائیت، خروج از اسلام است

خلاصه

دکتر"محمد سید طنطاوی"، شیخ الازهر تأکید کرد: بهايي‌ها طايفه‌اي گمراه هستند و به رسمیت شناختن طایفه بهائیت در مصر به مثابه خروج از اسلام و تعالیم ادیان آسمانی است.

به گزارش ابنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی "المحیط"، طنطاوی با تأکید بر این امر، نسبت به تبلیغات بهائیت هشدار داد و افزود: «باید جلوی تزریق زهر بهائیت در جوامع اسلامی گرفته شود».

شيخ الازهر با اشاره به دوتن از بهائیان مصری که برای درج نکردن دین در مقابل عنوان مذهب در شناسنامه شان مجوز دریافت کردند، اظهار داشت: بهائیت کاملا با شریعت اسلامی درتضاد است و هیچ کس نباید آن را به عنوان یک دین مستقل به رسمیت بشناسد و در هیچ شناسنامه ای نباید لفظ بهایی به عنوان دین و مذهب عنوان شود.

وی خاطرنشان کرد: در سال 2003 توسط مجمع تحقیقات اسلامی در الازهر فتوای رد بهائیت به عنوان دین و عدم ارتباط آن با ادیان آسمانی صادر شد و بر بدعت بودن آن تاکید شد.

طنطاوی افزود: این دین ابداعی در اواخر قرن19، بدست استعمارگران انگلیسی و به منظور تفرقه بین مسلمانان و زیر سوال بردن مناسک و آداب اسلام به وجود آمد.

گفتنی است ، فتنه بهائیت ازتوطئه‌های مهمی است که ازاواسط دوره قاجاریه باهدف آسیب رساندن به اسلام وخصوصاّ تشیع از سوی کانون‌های استعماری طراحی شدودرمسیرتداوم حیات سیاه وتباهش همواره درکنار دشمنان اسلام ، درصدد ضربه زدن به این دین مبین و از بین بردن خصلت‌های ضداستکباری وظلم ستیز آن بودودریک کلام هدف طراحان این فتنه، تلاش برای شکستن کیان اسلام و تشیع که منافع قدرت‌های استکباری واستعماری راتهدید می کرد، بود.

 

 

اردشيرجي‌، ميراث‌دار مانكجي در ايران‌

به بهانه نمایش سریال تلویریونی " معمای شاه "

بهائیت در ایران: اردشيرجي ريپورتر، مامور زبده سرويس‌هاي اطلاعاتي انگلستان و سومين فرستاده انجمن پارسيان هند به ايران بود. وي براي تداوم مـامـوريـت و تـكـمـيـل اقـدامـات مانكجي، كه موفق به سازماندهي فعاليت‌هاي جاسوسي سرويس اطلاعاتي بريتانيا در ايران شده بود، در 1311 ق. قبل از قتل ناصرالدين شاه وارد ايران شد. ميراث بجامانده از مانكجي در زمينه‌هاي اطلاعاتي، محافل روشنفكري، مجامع مـخـفي (نظير فراماسونري، ترويج باستانگرايي (جدايي ايران از اسلام) و تقويت فرقه‌هاي ضاله، بستر مناسبي براي فعاليت‌هاي اردشير جي در ايران فراهم كرد و اين در شرايطي بود كه قتل ناصرالدين شاه حاكميت قاجار را با چالش عدم اقتدار مواجه ساخته بود.ضعف اركان حكومت باعث شد بذرهايي كه توسط مانكجي كاشته يا پرورش يافته بود با مديريت اردشير جي بارور شود. تشكيل لژبيداري ايران، يكي از اين موارد است.

اردشير جي كه مانند سلف خود ـ مانكجي ـ عضو دل بسته تشكيلات فراماسونري بود، توانست با هـمـكـاري محفل سياسي ـ فرهنگي مانكجي، لـژبـيـداري را تـاسـيـس كـنـد. نـقـش مخرب و تعيين‌كننده اين لژ در انحراف نهضت مشروطيت، حكايت از كارايي اين سلاح در مصادره مشروطيت به نفع كانون‌هاي استعماري دارد.

نـقـش اردشـيـرجـي در تـحـريـك عـده‌اي از مشروطه‌‌خواهان، جهت تحصن در سفارت انگليس، حركتي ماسوني ـ اطلاعاتي بود كه تاثير شگرفي در انحراف مشروطيت از آرمان‌هاي ديني و ملي اوليه نهضت (عدالت و مردم سالاري ديني) داشت.

ارتباط با بهائيان و تشويق زرتشتيان به گروش به مسلك ساختگي و استعماري بهائيت، يكي ديگر از اقدامات اردشيرجي بود كه در تداوم فعاليت‌هاي مانكجي صورت گرفت. عكس‌العمل جامعه زرتشتي به اين اقدام ضد ديني و تفرقه‌افكنانه اردشيرجي، در بـرخـي منابع نظير تاريخ زرتشتيان اثر رشيد شهمردان به شكلي مبهم و كلي بازتاب يافته است.

اعـلامـيـه‌هـاي انـجـمـن زرتـشـتيان يزد بر ضد اردشيرجي و اختلاف آنها با وي، حكايت از اعتراض آنها به اين تحرك استعماري دارد. اردشيرجي همچنين ادامه دهنده شگرد استعماري مانكجي در زمينه ترويج باستان‌گرايي بود. خطرناكترين اقدام او، شناسايي و ارتباط با رضاخان بود كه توسط عين‌الملك هويدا ـ به نمايندگي بهائيان ـ صورت گرفت.

اردشيرجي در وصيت‌نامه خود به صراحت يادآور مي شود كه شبهاي متمادي با رضاخان در بيابان‌هاي اطراف قزوين ـ كه محل تجمع قواي قزاقي بود كه با ياري گرفتن با تداركات كانون‌هاي استعماري (نظير بانك شاهنشاهي، كميته آهن، سفارت انگليس و سرويس اطلاعاتي بريتانيا و ايران) آماده كودتا مي شد ـ پيرامون گذشته باستاني ايران صحبت كرده و زمـينه‌هاي اقدامات ضد اسلامي را با نجواهاي استعماري باستان‌گرايي در او تقويت نموده است.

با كودتاي 1299 ش . ايران وارد عرصه‌اي شد كه در آن، ستيز با اسلام و گرايش به باستان گرايي دين ستيز، آشكار و علني شد. بدين وسيله آرزوهاي مانكجي، آخوندوف، ملكم‌خان و ديگر اسلام ستيزان عصر قاجار، جامعه تحقق پوشيد. اردشيرجي كه در سالهاي قابل توجهي از دوران ديكتاتوري پهلوي اول در كنار او بود، در اسفند سال 1311 همرزم ديكتاتور خود را تنها گذاشت و مجبور به ترك دنيا شد.

پيرامون زندگي و كارنامه و عملكرد وي، تحقيق جامعي توسط استاد عبدالله شهبازي صورت گرفته1 كه علا‌قه‌مندان را به مطالعه آن دعوت مي‌كنيم.

 

1. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج2، چ2، انتشارات اطلا‌عات، تهران، 1370، صص 133-200

 

فرقه سازی ابزار تفرقه افکنی استکبار

بهائیت در ایران: از آنجا که وحدت عامل موفقیت و پیشرفت تمامی امت‌ها است، همواره مخالفان پیشرفت یک امت سعی در ایجاد تفرقه و از هم گسیختن وحدت ملت‌های موفق دارند.
اسلام به عنوان موفق‌ترین امت‌ها در طول تاریخ مورد هجوم مستکبرین قرار داشته است. همیشه در طول تاریخ گروه‌هایی بوده و هستند که رشد اسلام را با منافع خود معارض دیده، لذا در صدد وارد کردن لطمه به اسلام بوده‌اند. با توجه به سیر تاریخی از صدر اسلام تا کنون، شاهد دست درازی‌های مختلف در مورد آخرین دین آسمانی هستیم. با این وجود قرآن به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان در آیات مختلف همانند «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک یبَینُ اللّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ.[آل عمران/۱۰۳] و همگی به ریسمان خدا ( قرآن و اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دل‌های شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفره‌ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‌سازد، شاید هدایت شوید» و نیز«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ [انبیا/۹۲] این (پیامبران بزرگی که به آنها اشاره کردیم و پیروان آن‌ها) همه امت واحدی بودند (و پیرو یک هدف) و من پروردگار شما هستم، مرا پرستش کنید.» همچنین «قُلْ یا أَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کلَمَةٍ سَوَاء بَینَنَا وَبَینَکمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِک بِهِ شَیئًا وَلاَ یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ [آل عمران/۶۴] بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند بگویید شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما]»، پرهیز از تفرقه افکنی و حفظ اتحاد را به مسلمانان گوشزد کرده است.
در سیره امامان معصوم (علیهم السلام) نیز به این مهم مرتباً اشاره شده است و ایجاد تفرقه در میان مسلمین را بزرگترین آفت امت اسلام دانسته و این امت را دعوت به اتحاد و همبستگی نموده‌اند. امام علی (علیه السلام) در مذمت فرقه گرایی می‌فرمایند: «إِنَّ الشَّیْطَانَ یُسَنِّی لَکُمْ طُرُقَهُ وَ یُرِیدُ أَنْ یَحُلَّ دِینَکُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَ یُعْطِیَکُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَة.[
۱] همانا شیطان، راه‌های خود را به شما آسان جلوه می‌دهد تا گره‌های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید و به جای وحدت و هماهنگی، بر تفرقه شما بیفزاید.» و نیز در جای دیگر در تشریح اهداف فرقه گرایی می‌فرمایند: «فَیا عَجَبَا وَ مَا لِی لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذِهِ الفِرَقِ عَلَی اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِی دِینَهَا لَا یقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِی وَ لَا یقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِی وَ لَا یؤْمِنُونَ بِغَیبٍ وَ لَا یعْفُونَ عَنْ عَیبٍ یعْمَلُونَ فِی الشُّبُهَاتِ وَ یسِیرُونَ فِی الشَّهَوَاتِ الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْکرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْکرُوا مَفْزَعُهُمْ فِی الْمُعْضِلَاتِ إِلَی أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِیلُهُمْ فِی الْمُبْهَمَاتِ عَلَی آرَائِهِمْ کأَنَّ کلًّ امرءٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ قَدْ أَخَذَ منهَا فِیمَا یرَی وَثِقَاتٍ وَ أَسْبَابٍ مُحْکمَات [۲] من در شگفتم و چرا در شگفت نباشم از خطای فرقه‌ها و اختلاف حجت‌هایشان در دین خود؛ اینان نه پیرو سنت و میراث پیامبر(صلی الله علیه و آله) و نه به عمل وصی او اقتدا می‌کنند؛ نه به غیب ایمان دارند و نه از عیب یکدیگر می‌گذرند؛ بر اساس شبهات عمل و در شهوات حرکت می‌کنند؛ معروف نزد آنان همان چیزی است که آنان می‌پندارند و منکر نیز چیزی است که آنان منکر می‌دانند؛ در حل مشکلات به خود پناه می‌برند و در مبهمات تنها به رأی خود تکیه می‌کنند، گویا هر یک از آنان خود را امام خویش می‌پندارند و حکم خود را، مطمئن و محکم می‌داند.»
یکی از دستاوردهای استکبار در عصر زندگانی امامان معصوم (علیهم السلام) که تا امروز نیز ادامه دارد، تقویت فرقه
ها به نفع حکومت‌های وقت است. ایشان با ساختن شخصیت‌های جعلی در مقابل امامان معصوم (علیهم السلام) که وارثان واقعی حکومت نبوی بودند، سعی در کمرنگ کردن نقش امامان معصوم (علیهم السلام) در میان مردم داشتند تا بدین وسیله مردم کمتر به حاملان وحی رجوع داشته باشند.  پیشگامان این انحراف ، امویان و عباسیان  با تبدیل جنبش زیدیان و اسماعیلیان به فرقه، مرجعیت بدلی را در اسلام که بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به وجود آمده بود را تقویت کردند، ولایت بدون امامت را در مقابل اصل اصول "اسلام اهل بیت(علیهم السلام)" قرار داده و توانستند فرهنگ مرجعیت بدلی را تدوین نموده و تمانی تلاش خود را برای جدا کردن مردم مسلمان از مرجعیت را متمرکز نمودند  ...  که البته حضور فرقه های منحرف در فضای کنونی جوامع اسلامی نشان از موفقیت نسبی این نحله های انحرافی دارد .[۳]
بنابراین یکی از ابزار فرقه‌گرایان و مستکبرین عالم فرقه فرقه کردن و تمرکززدایی ادیان مختلف بخصوص دین مبین اسلام به‌عنوان آخرین دین الهی است. امروزه نیز با گسترش وسایل ارتباط جمعی و شبکه‌های اجتماعی گسترده و قابل‌دسترس عموم مردم، فعالیت دین‌ستیزان و تفرقه‌افکنان چند برابر شده است. تفرقه‌افکنان به‌عنوان مزدوران استکبار مطابق نقشه‌های از پیش تعیین‌شده عمل کرده و با به وجود آوردن فرقه‌های جدید و تقویت فرقه‌های قدیمی‌تر قصد تضعیف امت اسلامی را داشته و دارند. در این میان وظیفه عموم مردم توجه به کلام الهی و پیروی از سیره و فرمایشات امامان معصوم (علیهم‌السلام) است.

پی‌نوشت:
[
۱]. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، امام المنتظر(عج)، ۱۳۸۰، خطبه ۱۲۱، ص۲۳۰ و ۲۳۲
[
۲]. همان، ص۱۵۰، خطبه ۸۸
[
۳]. فقیه ایمانی، سید محمد حسین، رویشگاه تصوف، راه نیکان، تهران، ۱۳۸۶، ص ۴۸

فحشا ، آنچه بهائیت در روابط دو جنس مجاز میداند

کوتاه و خواندنی

بهائیت در ایران : عزیزان تلاشگر موسسه فرقه نیوز در مطلبی با عنوان "مقايسه پیشگیری از فحشا در اسلام و بهائیت " در بیان مقایسه برخورد با موضوع فحشاء در اسلام و بهائیت بر آمده اند ضمن احترام به کلیه محققان و پژوهشگران با ذکر یک نکته به آنچه می پردازیم که در فرقه ضاله بهائیت در این موضوع وجود دارد .

اما نکته : اساسا مقایسه بین آنچه در اصول و فروع دین مقدس اسلام برای ارتقاء انسان به بالاترین مقام انسانیت مورد توجه قرار گرفته با مهمل گوئیهای یک دیوانه ، قیاس منطقی و معقولی نیست و نباید انجام شود . لذا با عرض پوزش از این عزیزان نگاه بهائیت به موضوع ارتباط  زن و مرد را بطور مختصر بیان میکنیم .

زنا در نزد همه‌ی ادیان و عقلاء کاری ناپسند و نامشروع می‌باشد و این امر شنیع علاوه بر تحریم آن دارای قبح ذاتی می‌باشد که همه‌ی انسان‌های پاک و آزاده از آن بیزاری می‌جویند اما در فرقه بهائیت این چنین نیست.

عواقب شوم این عمل برای فرد و جامعه، بر كسی پوشیده نیست. انجام این عمل زشت و گسترش آن، بدون شک نظام خانواده را درهم می‌ریزد، رابطه فرزند با پدر را مبهم و تیره و تار می‌کند، فرزندان فاقد هویت را که طبق تجربه، جنایت‌کارانی خطرناک می‌شوند، در جامعه افزایش می‌دهند و سبب انواع برخوردها و کشمکش‌ها در میان هوس‌بازان و فراگیر شدن بیماری‌های روانی و آمیزشی خواهد شد.

از عوارض ضررهای این کار ناپسند می‌توان به: سقوط از شخصیت انسانی به شخصیتی شهوانی؛ ترس از فاش شدن این رابطه که باعث مختل شدن کارهای روزانه می‌شود؛ زیاد کردن روحیه و جرأت قانون‌شکنی در جامعه؛ بی‌میل شدن به همسر خود بعد از ازدواج و فروپاشی بنیان خانواده؛ عدم میل به ازدواج و تشکیل خانواده و... می‌باشد.لذا زنا در نزد همه‌ی ادیان و عقلاء کاری ناپسند تلقی و مضمون است

اما در فرقه بهائیت این چنین نیست.

حسینعلی‌بهاء در حکم زانی و زانیه می‌گوید: «قد حکم الله لکل زان و زانیه دیة مسلمة إلی بیت‌العدل و هی تسعة مثاقیل من الذهب و إن عاد مرة اخری عودوا به ضعف الجزاء هذا ما حکم به مالک الأسماء؛ خداوند حکم داده است برای هر مرد و زن زناکاری که دیه‌ای به بیت‌العدل بپردازند و مقدار آن نه مثقال طلاست؛ اگر دوباره به زنا عود کند، لازم است در مقابل آن دو دیه پرداخت کند، این حکم از جانب مالک اسماء است.»[1] با این حساب اگر کسی در فرقه بهائیت خلاف کند، باید جریمه‌های ذیل را به بیت‌العدل پرداخت کند: مرتبه اول ۹ مثقال طلا، مرتبه دوم ۱۸ مثقال طلا، مرتبه سوم ۳۶ مثقال طلا، مرتبه چهارم ۴/۵ سیر طلا الی آخر. به راستی با صدور چنین حکمی، انسان‌های متمول و مرفهین بی‌درد، چه محدودیتی برای ارتکاب فحشا دارند؟ این حکم تا چه حد جنبه بازدارندگی دارد و آیا با این حکم می‌توان به جنگ با فساد رفت؟ یا میدانی برای فساد طبقات مرفه و پولدار جامعه فراهم می‌گردد؟ آیا این حکم را میتوان الهی دانست یا قانونی منسوخ و شرم‌آور که از ذهن پوسیده انسانی جاهل صادر شده است؟ با این حکم تکلیف انسان‌های مرفه، زناکاران حرفه‌ای، فاحشه خانه‌ها، دلالان فحشا و بی‌بندوباری زمینه سازان و عوامل اجرای چه می‌شود؛ آیا چنین است هرکه پول دارد می‌تواند مرتکب این امر شنیع شود و هزینه آن را پرداخت کند. حقیقتاً میزان پیشگیری این حکم تا چه اندازه می‌باشد؟

حسینعلی‌بهاء با انگیزه تأمین هوس‌های افراد هوسران می‌گوید: «جزای زنا کردن، دادن نه مثقال طلا به بیت‌العدل است.»[2] ضمن آنکه در بحث محارم نیز این دیوانه ازدواج را بجز با زن پدر مجاز دانسته که این حکم نیز بخودی خود بستر شیوع فساد و فحشا ست .

در بهائیت به موضوع ارتباط بدون ازدواج زن و مرد بعنوان یک منبع قابل قبول برای تامین درآمد به اصطلاح بیت العدل نگاه شده ولاغیر . پس نتیجه آنکه هر چه این منبع درآمد فعالتر دخائی مالی این فرقه پرتر خواهد بود . لذا از نگاه بهائیت که چندین دهه است با مشاورت تفکر یهود اداره میشود نباید کاری کرد که منبع درآمد غیر فعال شود . این بدان معناست که بهائیت اساسا بدنبال جلوگیری از ایجاد و شیوع اینگونه ارتباطات نیست .

پی‌نوشت:
1-
حسینعلی‌نوری، اقدس، ص ۴۷
2-
حسینعلی نوری، اقدس، ص ۴۷؛ ملحقاتی بر اقدس، یاددداشت و توضیحات، ص ۱۵۷،۱۵۸

 

 

 

تبعیض در رفتار

بهائیت در ایران : در مورد تناقضات گفتاری و رفتاری بهائیان حتی در بین سران بهائی در مسئله وحدت عالم انسانی و تساوی تمام بشر بارها مطالبی را در پایگاه درج نموده ایم . جناب  عبدالبهاء  خان در این‌باره می‌گوید: «...همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار... بیگانگان را مانند آشنا معامله کنید و اغنیا را مثابه یار نوازش کنید...».[۱]

البته تبعیض و توهین سران بهائی بر همه انسانها ، حتی یاران و نزدیکان خودشان نیز پوشیده نیست[۲] و عملا رهبران بهائی شعارهای تساوی خود را در عمل نقض کرده‌اند تا جایی که اینگونه امور و تبعیضات نژادی، در روی‌گردانی مبلّغان بزرگی از بهائیت نظیر جناب صبحی بی‌تأثیر نبوده است.

صبحی، مبلّغ بزرگ بهائیت درباره تحقیر ایرانیان توسط عبدالبهاء چنین می‌نویسد: «آنچه در آنجا مرا دلتنگ می‌کرد چند چیز بود که تاب بردباری آن را نداشتم: یکی آنکه میان بهائیان فرنگی با ایرانی جدایی می‌گذاشتند، به فرنگی‌ها بیشتر ارزش می‌دادند تا به ایرانی‌‌ها و مردم خاور: نخست آنکه مهمانخانه‌ی اینها از آنها جدا بود و ابزار زندگی اینها آراسته و نیکوتر بود. ایرانی‌ها هرچند تن، در یک اتاق بودند و بر روی زمین می‌خوابیدند، ولی فرنگی‌ها در هر اتاقی بیش از یکی دو نفر نبودند و تخت‌خواب‌های خوب فنری داشتند و ابزار آسایش و خوراکشان بهتر بود. پیوسته عبدالبهاء شام و ناهار را با فرنگی‌ها می‌خورد، به عکس در مهمانخانه‌ی ایرانی‌ها یکبار هم اینکار را نکرد. دوم آنکه زن‌های اندرون، دختران و خویشاوندان عبدالبهاء از ایرانی‌ها رو می‌گرفتند ، دیده نشد که برای نمونه دست‌کم یکبار خواهر یا زن عبدالبهاء که هر دو پیر بودند از یک پیرمرد بهائی که سرافرازی خود را در بندگی به آنها می‌دانست، در هنگام برخورد پاسخ درودش را بدهند تا چه رسد که دلجویی کنند؛ اما با فرنگی‌ها اینگونه نبودند، با آنکه دلبستگی یک بهائی ایرانی که در این راه جانبازی‌ها کرده است، از فرنگی‌ها بیشتر و بالاتر بود. سوم: آنکه در نوشته‌های خود، گاهی که می‌خواستند مردم را به کیش بهائی بخوانند، درباره‌ی ایرانی‌ها سخنان ناشایست می‌گفتند که اینها مردمی بودند مانند «جانوران درّنده، خونریز و بدستیز، دور از آموزش و پرورش، در هوس‌های ناهنجار فرورفته، زشت‌کار و بدکار». این دین آنها را به راه راست راهبر شد و به آنها دانش نشان داد تا از خوی جانوری دست کشیدند و اندک اندک به راه مردمی آمدند... و چنان در گفتن این سخنان تردست بودند که هرکس از مردم بیگانه که با سخنان آنها آشنا بود، ایرانی‌ها را پست ترین مردم جهان می‌دانست».[۳]

این روش تحقیرآمیز توسط جانشین عبدالبهاء هم ادامه داشت. شوقی هم در مکاتبات خود، ایرانیان را مورد اهانت قرار می‌داد و مثلاً درباره‌ی آنها می‌گوید: «افراد ملّت ایران که به قساوتی محیرالعقول و شقاوتی مبین به تنفیذ احکام ولاة امور و رؤسای شرع اقدام نمودند و ظلم و اعتسافی مرتکب گشتند که به شهادت قلم میثاق در هیچ تاریخی از قرون اولی و اعصار وسطی از ستمکارترین اشقیا حتی برابره‌ی‌ آفریقا شنیده نشد، به جزای اعمالشان رسیدند و در سنین متوالیه آسایش و برکت از آن (ملّت متعصب جاهل ستمکار بالمره) مقطوع گشت و آفات گوناگون از قحطی و وبا و بلیات آخر، وضیع و شریف احاطه نمود و ید منتقم قهّار چندین هزار نفس را به باد فنا داد».[۴]

گذشته از این تبعیض و تحقیر ایرانیان، اشاره به گونه‌های دیگری نیز از تبعیض و تحقیر در رفتار و کردار رؤسای این فرقه، به کرّات در خاطرات صبحی دیده می‌شود و آن نادیده گرفتن خطاها، جنایات و کردارهای ناپسند مبلغان و پیروان مطیع بود. تنها از عیوب آنها چشم می‌پوشیدند حتی از بدگویی نسبت به آنها هم ممانعت می‌کردند. این رفتار را در مورد منتسبین و بستگان عبدالبهاء می‌توان دید.[۵] / ادیان نت

پی‌نوشت:
[۱]. عباس افندی، مکاتیب، ج۳، ص۶۷.
[۲]. بدلیل زیادی مستندات فقط به تعداد محدودی شما را رجوع می‌دهیم. حسینعلی‌نوری، بدیع، ص۲۱۳. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج۴، ص۳۵۵.حسینعلی نوری، بدیع، ص۱۱۰. فاضل مازندرانی، اسرار الاثار، ج۵، ذیل حروف ک-ی. همان، ج۴، ص۲۸۶ و...
[۳]. فضل‌الله صبحی مهتدی، پیام پدر، ص۱۶۶،۱۶۷.
[۴]. همان، ص۲۱۴.
[۵]. خاطرات صبحی، ص ۱۱۶-۱۱۷-۲۳۶-۲۳۸.

 

مصوبه ای برای باز کردن دست رژیم پهلوی که لغو شد

بهائیت در ایران : یکی از اهداف رژیم ستمشاهی در راهبرد مقابله با اسلام ، که با دسیسه آمریکا انجام می‌شد این بود که غیر مسلمانان، و مخصوصاً بهائیان را بدون هرگونه منع قانونی بر پست‌های حساس کشور بگمارد، بطوری که آنها بتوانند نماینده مجلس ، استاندار ، فرماندار یا بخشدار و یا شهردار و یا حتی جزء اعضای انجمن شهر و روستا، یا رئیس انجمن گردند. البته این‌کار عملا در سطح وزراء و مدیران کل در ندت زمان حکومت پهلوی اول و دوم انجام شده بود، ولی هدف این بود که در شطح استانها شهرستانها و حتی شهرها هم زمام امور را به دست  غیر مسلمانان اداره شود ، برهمین اساس در تاریخ ۱۳۴۱/۷/۱۴ شمسی، رژیم، لایحه‌ای را تحت عنوان مجلس سنا توسط دولت اسد‌الله‌علم  ارائه شد که ماهیّت این تصویب نامه این بود که در قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی، سه موضوع که قبلا وجود داشت حذف گردد ،اول: قید ذکوریت (مرد بودن). دوم: مسلمان بودن. سوم: سوگند به کتاب آسمانی بجای سوگند به قرآن برای برای پذیرش پست‌های مدیریتی [۱]

خطیب بزرگ حجت الاسلام محمدتقی فلسفی (قدس سرّه) می‌نویسد: «هدف آن بود که با اجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی، فرقه‌ی ضالّه بهائی را بطور قانونی بر سرکار آورند، و از آن به بعد به تدریج فعّالیت رسمی آنها برای تصرّف تمام اهرم‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آغاز شود، زیرا بنا بر تصویب‌نامه، آنان با مسلمانان ایرانی هیچگونه فرقی نداشتند، ثانیا سوگند به قرآن، تبدیل به سوگند به کتاب‌ آسمانی شده بود، این معنی راه را برای غیر مسلمانان باز می‌کرد تا یهود و نصاری به کتاب‌های آسمانی خود سوگند یاد کنند، و بهائیان بگویند کتاب‌های آسمانی ما (ایقان) است، و به آن سوگند یاد می‌کنیم. و به جای قید ذکوریت کلمه‌ی باسواد گذاشته بودند که اعم از زن و مرد است، تا راه را برای انتخاب کردن و انتخاب شدن زنان- که در آن وقت معلوم بود چه زنانی منظور بودند- باز کنند».[۲] رژیم پهلوی از روی کار آوردن زنان دو هدف را دنبال می کرد: اول: رواج بی حجابی و بی عفتی، دوم: نشان دادن چهره‌ای طرفدار حقوق زنان از خود. حکومت می‌خواست با وارد کردن زنان به صحنه‌های اجتماعی، خود را مدافع حقوق آنان جا بزند، حال آنکه زنان نیز همانند مردان از ابتدایی ترین حقوق انسانی مانند حق انتخابات آزاد محروم بودند. البته زنان مسلمان دارای محدودیت بیشتری بودند؛ از جمله قوانین سختگیرانه به بانوان مسلمان را می‌توان به ممنوع بودن چادر برای دانش آموزان و دانشجویان، محرومیت زنان کارمندی که از چادر استفاده می کنند، از دسترسی به مقام‌ها و موقعیت‌ها و همچنین از تشویق، ممنوعیت زنان چادری از مراجعه به وزارتخانه ها و سازمان‌های دولتی، ممنوعیت زنان چادری از مسافرت با شرکت هواپیمایی ملی ایران، ممنوعیت زنان چادری از استفاده از اتوبوس‌های شرکت واحد، ممنوعیت ورود زنان چادری به سینماها، ممنوعیت ورود زنان چادری از خرید در فروشگاه‌های شرکت‌های تعاونی شهر و روستا، ممنوعیت زنان چادری در استفاده از خدمات اجتماعی مانند جمعیت بهزیستی و آموزش فرح پهلوی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن ملی حمایت کودکان، ممنوعیت ورود کودکان و نوجوانان چادر به سر، به کتابخانه‌ها، محرومیت از شرکت در هر گونه مجامع عمومی).

علماء و مراجع وقت در رأسشان حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) متوجّه خطر شدند، از هر سو با تلگراف‌ها، اعلامیه‌ها، و نامه‌ها و سخنرانی‌ها، اعتراض خود را اعلام نموند، نزدیک بود شورشی عمومی در همه‌ی شهرهای ایران بر ضد رژیم پدید آید.[۳]

سرانجام، رژیم و دولت اسدالله علم در تنگنا قرار گرفت و مجبور به لغو تصویب‌نامه مذکور شد، و در تاریخ ۱۳۴۱/۹/۷ شبانه در جلسه خود، آن را غیر قابل اجرا دانست. ولی رهبر بزرگ حضرت امام خمینی (قدس‌ سرّه) این را کافی ندانست و فرمود: باید این موضوع از طرف دولت در جرائد رسمی کشور اعلام و منتشر گردد. دولت برای خاموش نمودن احساسات پاک دینی مردم ناگزیر شد به این پیشنهاد نیز تن دهد، از این رو به دستور دولت روزنامه‌های عصر تهران در روز ۱۳۴۱/۹/۱۰ شمسی با تیتر درشت نوشتند: «تصویب نامه مورخه ۱۳۴۱/۷/۱۴ قابل اجرا نخواهد بود».[۴]

پی‌نوشت:
[۱]. شرح کامل این تصویب نامه در کیهان مورخه ۱۳۴۱/۷/۱۶ نوشته شده است.
[۲]. اقتباس از خاطرات و مبارزات حجة‌الاسلام فلسفی، ص۲۳۵،۲۳۶.
[۳]. برای اطلاع از این نامه‌ها و اعتراض‌ها به کتاب نهضت روحانیون ایران، تألیف استاد علی دوانی، ج۱و۲ مراجعه شود.
[۴]. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۱۸۷و۱۹۱.

 

پدر و پسری که در بقاء و گسترش  بهائیت نقشی فراموش نشدنی داشتنند

بهائیت در ایران : بعد از وقوع کودتای سوم اسفند 1299 و تصدی مقام نخست وزیری توسط سید ضیاءالدین طباطبایی؛ در کابینه‌ی دولت کودتا یکی از سران درجه‌ی اول بهائی به نام «موقرالدوله» از خویشان علی‌محمد باب، وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت شد.

بهائیت در ایران :بازخوانی تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که فرقه‌ی بهائیت در برهه‌های زمانی مختلف در ایران نقش منفی و مخربی ایفا کرده است. پیدایش این فرقه خود موضوع مفصلی برای پژوهشهای تاریخ معاصر می‌باشد؛ با این حال از همان بدو پیدایش، این گروه سیاسی در شکل و شمایل یک فرقه‌ی به ظاهر مذهبی، در خدمت منافع بیگانگان روس، انگلیس و آمریکا قرار گرفت .

در رزوگار سلطنت پهلویها، به ویژه پهلوی دوم، به علت مساعد شدن شرایط، حضور بهائیان در صحنه‌های اجتماعی، به خصوص سیاسی و اقتصادی گسترده‌تر شد؛ زیرا سیاست‌ها و برنامه‌های ضددینی دستگاه حاکمه‌، مطابق میل و هدف بهائیان واقع گشت. بدین‌ترتیب مقابله‌ی آنان با دولت از میان رفت و برعکس نوعی سازش و همکاری با آن به وجود آمد. این همکاری در روند افزایش تعداد نفوس بهائیان تأثیر گذارد. افزایش بی‌رویه‌ی تعداد بهائیان به دنبال برنامه‌ریزی‌ها و سازماندهی‌های جهانی شوقی افندی- جانشین عباس افندی (عبدالبهاء) و رهبر بهائیان همزمان با حکومت پهلوی- سرعت بیشتری به خود گرفت؛ چنانکه که در اوایل سده‌ی بیستم میلادی تعداد بهائیان در جهان، نزدیک به ده هزار نفر گزارش می‌شد.

با این وجود بر اساس اسناد می‌توان اظهار داشت که افزایش جمعیت بهائیان و به تبع آن گسترش نفوذ آنان در دستگاه دولتی، به طور عمده از دهه‌ی 1330 آغاز شد. در سال‌های 1326- 1320 ش محفل ملی بهائیان ایران برنامه‌ی خود را برای گسترش بهائیت به مرحله‌ی اجرا گذارد و شدت تبلیغات و فعالیت ایشان، اعتراض شدید علما و روحانیون و سایر مردم را برانگیخت. پس از ابراز نارضایتی‌های شدید از طرف مردم مسلمان، حکومت پهلوی ناگزیر، به محدود کردن فعالیت بهائیان شد. با این وجود عناصر بهائی به خصوص بعد از نهضت 15 خرداد 1342 در بخش‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور حضور فعال یافتند و با تضعیف قدرت روحانیت به عنوان یک نهاد «ملی» توسط دستگاه دولتی، زمینه‌ی حضور روشنفکران و کارگزاران غیردینی، از ‌جمله بهائیان فراهم شد. این تغییرات به‌گونه‌ای صورت گرفت که بخش بزرگی از نیروی دولت در اختیار بهائیان قرار می‌گرفت و طمع ایجاد مرکزیت این فرقه در ایران، به گونه‌ای که مورد نظر رهبرانشان بود، بیشتر می‌شد. اما پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، جرقه‌ای بود که سبب متزلزل شدن این فرقه متمرکز و قوی گردید. پس از انقلاب بسیاری از بهائیان همراه با اربابانشان به خارج گریختند، عده‌ای نیز سرکوب شدند و برخی هم به دین اسلام گرویدند. در این نوشتار تلاش داریم گوشه‌هایی از عملکردهای بهائیان را از جنبه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، بررسی کنیم.
1) تجدید حیات سیاسی و اجتماعی بهائیان در دوران رضاخان
بعد از وقوع کودتای سوم اسفند 1299 و تصدی مقام نخست وزیری توسط سید ضیاءالدین طباطبایی؛ در کابینه‌ی دولت کودتا یکی از سران درجه‌ی اول بهائی به نام «موقرالدوله» از خویشان علی‌محمد باب، وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت شد. این مقام به پاس خدمات بهائیان در پیروزی کودتا به ایشان اعطا شد. این انتصاب شروعی طوفانی برای بهائیت جهت اعمال نفوذ در ساختار سیاسی ایران بود. از اینرو بهائیان آغاز حکومت پهلوی را شروع عصر جدیدی در عرصه‌ی تبلیغات و فعالیت خود می‌دانند. واقعیت این است که بهائیگری با تسامح نسبی رژیم پهلوی روبه‌رو شد و در اثر این تسامح بیش از پیش در ایران جا گرفت . در این زمان بهائیان که نظر مساعد رضاشاه را به خود احساس کردند، اقدام به تأسیس تشکیلات و محافل رسمی نمودند. این امر علاوه بر گسترش تبلیغ بهائیگری به توسعه‌ی نفوذ آنان در دستگاه دولتی نیز کمک کرد. تأسیس محفل ملی روحانی بهائیان ایران (1300 ش) و انجمن شور روحانی (1306 ش) نمونه‌ای از اولین تشکیلات رسمی بهائیان در ایران بود. رضاشاه اساساً نسبت به بهائیان خوش‌بین بود؛ او به دلیل دهن‌کجی به علما و تحت فشار قرار دادن آنان توجه خاصی، به افراد فرقه‌ی مذکور داشت. سرلشکر شعاع‌الله علائی از اعاظم بهائیان تهران که در زمان مؤتمن‌الملک کارمند وزارت گمرک و انحصارات بود، توسط رضاشاه مأمور اداره‌ی مالیه و سپس مأمور اداره‌ی محاسبات قزاقی شد . همچنین یکی از افسران معروف بهائی «سرگرد منیعی» را به عنوان آجودان مخصوص فرزند خود، (ولیعهد) انتخاب کرد. این مسئله خود حاکی از اعتماد و اطمینان شخص شاه به بهائیان و میزان نفوذ آنان در دستگاه دولتی می‌باشد. از طرف دیگر چون بهائیان، دستگاه حاکمه را مورد اعتماد تشخیص دادند، در صدد کسب اقتدار برای خود از طریق به رسمیت شناساندن آیین خود برآمدند و تلاش کردند به طور رسمی در شناسنامه‌های خود مذهب بهائی را قید کنند. البته در این دوره تبلیغات بهائیگری صرفاً از طریق ترویج احکام و عقاید بهائیگری نبود، بلکه آنان تلاش می‌کردند با انجام خدماتی در زمینه‌های مختلف جامعه، پیروانی برای خود بیابند که یک نمونه از این خدمات آموزش و پرورش بود. در تعقیب این اهداف اهل بهاء مدارس زیادی در سراسر کشور تأسیس کردند. مربیان و معلمان این مدارس غالباً از نفوس بهائی بود. منیره خانم ایادی مدرسه‌ی «تأییدیه و دوشیزگان وطن» را بنیاد نمود.

مدرسه‌ی «تربیت بنین» و «تربیت بنات» در تهران، «وحدت بشر» در کاشان، «تأییدیه مؤهبت» در همدان و مؤسساتی مانند اینها در بارفروش (بابل) قزوین به وجود آوردند. رضاخان نیز بهائیت را ابزار مناسبی برای سرکوبی نهادهای دینی و روحانیت می‌دانست و به همین دلیل در تقویت آنان می‌کوشید. بهائیان نیز سعی داشتند از طریق تأسیس مراکز و مجامع رسمی تبلیغاتی در تهران و شهرستان‌ها، ابعاد وسیعی به نفوس خود بخشند. با اینحال روز به روز جامعه مذهبی ایران و به ویژه روحانیت شیعه به شدت مقابل اعمال نفوذ بهاییت ایستادگی می کرد و عالمان دینی به طور شفاهی و مکتوب مردم را نسبت به خطر این فرقه ضاله روشنگری می نموند.

2) سلطنت محمدرضاشاه و جولان بهائیان در ساختارهای سیاسی و اجتماعی
از آینجاییکه بهائی‌ها هیچ نوع وابستگی به ایران نداشتند، آنان از همان ابتدا به قصد خدمت به دول بیگانه پدید آمدند و همواره در بحران‌ها و آشوب‌هایی که در کشور رخ می‌داد، سران بهائی، با دسیسه‌های اربابان انگلیسی- آمریکایی و اسرائیلی خود با عنوان بانیان توطئه شناخته می‌شدند. فعالیتهای سپهبد پرویز خسروانی، یک نمونه از اینها بود. فردوست می‌گوید: «بهائی‌هایی که من دیدم واقعاً احساس ایرانیت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد جاسوس‌های بالفطره بودند». حکومت پهلوی نیز هیچ‌گونه محدودیتی برای آنها ایجاد نمی‌کرد؛ زیرا اساساً برنامه‌های بهائی‌ها در پیشبرد اهداف حکومت خود می‌دید و معتقد بود که بهائی‌ها را علیه او توطئه نمی‌کنند فردوست می‌گوید: «زمانی که سپهبد پرویز خسروانی ورزشکاران را به خیابان‌ها ریخت (28 مرداد 1332) و علیه مصدق و به نفع شاه شعار دادند، موضوع را به محمد‌رضا گفتم، پاسخ داد بی اشکال است حالا که به نفع من عمل می‌کنند».
شخص محمد‌رضا شاه وجود بهائی‌ها را در مشاغل و مناصب مهم دولتی، حساس و مفید تلقی می‌کرد. در این دوره بهائی‌ها به طرز عجیبی در دستگاه دولتی و دربار نفوذ یافتند، این امر به چند دلیل بود: 1ـ نظر مساعد شاه به آنان؛ 2ـ وجود چهره‌های باسواد و تحصیلکرده‌ی غربی در میان بهائی‌ها؛ 3ـ وجود افکار و عقاید تجددخواهانه و دنیاگرایانه در میان آنان؛ 4ـ داشتن روحیه‌ی جهان‌وطنی و عدم تعلق خاطر به سرزمین خاص؛ 5ـ و از همه مهم‌تر ارتباط قوی و پیچیده‌ی بهائی‌ها با دول استعماری و صهیونیسم.
البته لازم به ذکر است که نفوذ قوی شبکه‌ی بهائیت در دستگاه دولتی صرفاً به دلیل حمایت دولت از آنان نبود، بلکه بیشتر ارتباط تنگاتنگ آنان با سازمان‌های جاسوسی دول استعماری، عامل عمده‌ی تقویت و دوام بهائی‌ها بود، به عنوان نمونه عبدالحسین نعیمی از مأموران قدیمی اینتلیجنس سرویس و از کارگزاران اصلی بهائیت بود. او در سال‌های 1320- 1324 رئیس کمیته‌ی [شبکه] محرمانه‌ی سفارت انگلیس در تهران بود. در دوره‌ی صدارت اسدالله علم، به ویژه پس از سرکوب نهضت 15 خرداد 1342، بهائیت در ایران جانی تازه یافت. از واکنش بهائیان در قیام 15 خرداد اطلاع چندانی در دست نیست، ‌اما برخی از قراین و اسناد، حاکی از همدلی و همراهی فرقه‌ی بهائیت با دولت اسدالله علم در سرکوب تظاهرکنندگان و مخالفان دولت بود و این اقدام علم را به نوعی انتقام از مسلمین تلقی می‌کردند. روابط نزدیک و همکاری قوی اسدالله علم با بهائی‌ها، سبب شد که در برخی از محافل سیاسی و مجالس، وی و معاونش محمد باهری را به بهائیت منتسب کنند.
دوره‌ی نخست‌وزیر‌ی طولانی هویدا، اوج گسترش بهائیگری در ایران و نهایت نفوذ آنان در مراکز دولتی بود. هویدا بهائی بودن خود را انکار می‌کرد و در برابر سؤال یکی از زنانی که در هیئت حاکمه جایگاهی داشت و از او پرسیده بود که آیا راست است که شما بهائی هستید؟ پاسخ داده بود: من اساساً لائیک هستم و به هیچ دین و مذهبی اعتقاد ندارم، مادر من خانم مقدسه‌ای بود که قرآن خواندن او ترک نمی‌شد، پدر من هر مذهبی داشت به خودش مربوط بود، اما من نه مسلمانم، نه بهائی و نه پیرو هیچ مذهب دیگری، من لائیک هستم و حداکثر پراگماتیست». اما عملکرد او در موقعیت‌های مختلفی که متصدی امور شد، در تشکیل حلقه‌ی افراد بهائی به گرد خود، یکی از دلایل محکمی بود که مسلک بهائی او را برملا کرد.
در بررسی پرونده‌ی ننگین بهائیت در این دوره آنچه قابل ملاحظه است، همکاری دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ساواک با عناصر ذی‌نفوذ بهائی بود. زمانی‌که فرخ‌رو پارسا، وزیر آموزش و پرورش در کابینه‌ی هویدا بود، با همکاری مأموران ساواک، چندین مورد به مدارس دخترانه هجوم بردند و چادر و روسری آنان را برداشته و هتک حرمت کردند. در سال‌های آخر رژیم که بهائیان به بالاترین حد خود رسیده بودند، اعتراضات و مخالفت‌های مردم نیز علیه دستگاه حاکمه و عناصر بهائیت اوج گرفته بود. مردم مسلمان ایران، در شهرستان‌های مختلف گورستان‌های بهائی‌ها را آتش می‌زدند. متعاقب این اعمال، بهائی‌ها با همدستی سران خود در ساواک، به مقابله با مبارزان و مخالفان پرداختند. آنان جهت تحریک احساسات مذهبی مردم مسلمان اعلامیه‌های تند و جعلی منتشر می‌کردند و ساواک نیز در این‌باره با آنان همکاری می‌کرد. چنان‌که در سال 1354 از سوی اداره‌ی کل سوم ساواک، پرویز ثابتی، تقاضای چاپ چهار هزار برگ اعلامیه به زبان عربی مبنی بر بهائی شدن آیت‌الله خمینی، صادر گردید و دستور داده شد پس از تهیه و چاپ، اعلامیه‌های مذکور را به طریق مقتضی، بین ایرانیان مقیم کشورهای عربی نیز توزیع کنند. اساساً هدف بهائیان و همکاری ساواک با آنان در این برهه از زمان، مخدوش کردن احساسات مذهبی مردم و ایجاد آشوب و بحران در جهت حفظ منافع خود بود. اما پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تمام امیدهای آنان و کارگردانان‌شان را ناتمام گزارد. بدین ترتیب، چون دیگر فضایی برای غارتگری خود ندیدند، ناگزیر راه فرار را انتخاب کردند و با ثروت‌های کلان خویش، نزد اربابان قدیمی خود برگشتند. از سوی دیگر برخی از آنها سال‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تبلیغات خود را پنهانی ادامه دادند و حتی ارتباط قوی و مخفیانه‌ی خود را با اسرائیل نیز حفظ کردند. غالب بهائیانی که از ایران فرار کردند، به آمریکا گریختند، این نیز به دلیل حمایت‌هایی بود که بهائیگری بیش از یک قرن با تکیه بر آن توانسته بود اهداف و عملکردهای خود را پیش ببرد. پس از این نیز، با تکیه بر حمایت‌های ایالات متحده‌ی آمریکا، بهائیگری به سازمانی بسیار متنفذ، هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی، بدل شد. مرکز بهائیان جهان در آوریل 1985 م تعداد اعضای این فرقه در کل قاره‌ی آمریکا را 857 هزار نفر اعلام کرده است.[
xvi] بخش مهمی از این گروه، بهائیان ایرانی مهاجر، در سال‌های پس از انقلاب اسلامی هستند و بخشی بهائیان ایرانی که در طول یکصد سال اخیر به تدریج به ایالات متحده و سایر کشورهای قاره‌ی آمریکا مهاجرت کرده‌اند، می‌باشند. صرف‌نظر از جمعیت کثیر بهائیان آمریکا، به نفوذ این فرقه در نهادهای دانشگاهی و پژوهشی ایالات متحده‌ی آمریکا که به حاکمیت ایشان بر حوزه‌ی مطالعات ایرانی در ایالات متحده‌ی آمریکا انجامیده است نیز باید توجه کرد؛ که البته باتوجه به وضعیت حساس ایران و تحولات سیاسی و امنیتی منطقه ، انجام پژوهشی مستقل در این خصوص ضروری به نظر می رسد. /

 

 

جریان شیرازی ها با کارکرد وهابیت ، بهائیت

 

بهائیت در ایران برداشت شده از فرقه پژوهی: حاشیه این هفته طی گفت و گو با دکتر سید هادی سید افقهی - تحلیلگر مسائل خاورمیانه و جهان عرب - و حجت الاسلام کاشانی -کارشناس امور دینی-، ابعاد و زوایای تشیع انگلیسی را مورد بررسی قرار داد.آنچه باید بدقت مورد توجه قرار گیرد کارکرد بهائیت و وهابیت در حدود 170 سال پیش و مقابله آنها با قدرت مرجعیت در جامعه و فضای بشدت مذهبی آنروز ها و کارکردی که جریان پیر استعمار برای تشیع انگلیسی در فضای امروز برنامه ریزی کرده است . میباشد . تجربه تاریخی وهابیت و بهائیت برای آشکار شدن زوایای پنهان تلاش استعمار گران شفاف کننده اهداف شوم آنها میباشد .

در ابتدای این برنامه، دکتر سید هادی سید افقهی در خصوص تاریخچه پیدایش تشیع انگلیسی گفت: در حدود چهل سال پیش و قبل از اینکه این جریان از عراق به کویت و از آنجا به ایران مهاجرت کنند، شاهد یک سری ویژگی های انحرافی در زیر پوست این جریان بودیم. البته این جریان هیچ گاه، ظهور و بروز اخیر را نداشته چرا كه در حال حاضر آنها دارای ۱۷ شبکه ماهواره ای، فعالیت گسترده در فضای سایبر و مجازی و همچنین نفوذ موذیانه در برخی هیات های بزرگ شهر تهران و برخی مراکز استان ها دارند.

وی افزود: از سوی دیگر با توجه به تذکرات و هشدارهای مقام معظم رهبری در مورد خطرات این جریان و مسئله اسلام آمریکایی که امام خمینی(ره) از آن نام می بردند و امروز به دو بخش تشیع لندنی یا انگلیسی و تسنن آمریکایی تقسیم شده، خلاء پژوهش و تحقیق در این زمینه احساس شد.

این كارشناس مسائل جهان اسلام در ادامه اظهار داشت: کاری که ما انجام دادیم در واقع پیش درآمدی است که باید ابعاد تاریخی و فرهنگی و دینی آن توسط فضلای حوزه علمیه و متخصصانی که نسبت به این فرق آگاهی دارند برای نسل جوان تبیین شود و استدلال های علمی و تاریخی بدون حب و بغض و اهانت در برابر این جریان خطرناک ارائه گردد و مشخص شود که مستندات و نقاط تکیه این جریان چیست و پاسخی درخور به آن داده شود. کار تحقیقی ما نیز در اجابت بیانات مقام معظم رهبری و روشنگری در این رابطه انجام شد.

جریانی هم ارز با وهابیت، بهائیت
سیدافقهی در رابطه با چرایی اطلاق "تشیع انگلیسی" به این جریان گفت: اولا به لحاظ اینکه مرکزیت رسانه ای و فعالیت های تبلیغی و تخریبی این جریان در لندن قرار دارد؛ به آنها تشیع انگلیسی گفته می شود و مصداق دیگر آن این است که استعمار پیر انگلستان تخصص خاصی در ایجاد این فرقه ها و جریاناتی همچون فرقه های، وهابیت، بابیت و بهائیت دارد.

وی در ادامه بحث اهداف راهبردی تشیع انگلیسی را به هشت دسته تقسیم كرد و گفت: جریان معروف به "شیرازی ها" در واقع منظومه ای است با محوریت مرجع خودخوانده سیدصادق شیرازی و روحانی نمای دیگری به نام حسن اللهیاری از آمریکا که مکمل هم هستند و هیچ مرجعی غیر خود را قبول ندشته و هر که برخلاف تفكر آنها باشد را تکفیر می کنند.

وی در ادامه با اشاره به راهبرد تضعیف جریان مرجعیت انقلابی در حوزه های ایران، عراق، لبنان، افغانستان و... از سوی استكبارگران گفت: تشیع انگلیسی هر شخصیت اهل فضل و روحانی که در راستای مبارزه با استکبار جهانی و ترویج مفاهیم انقلاب اسلامی حرکت کند را هدف بی رحمانه تهمت ها و ناسزاها قرار می دهد.

تضعیف جایگاه ولایت فقیه در تیررس جریان شیرازی ها است

سیدافقهی، مقابله و ضدیت با جریان انقلاب اسلامی ایران را سومین راهبرد جریان مرموز شیرازی ها دانست و گفت: تضعیف جایگاه ولایت فقیه همواره در تیررس جریان شیرازی ها بوده است.

وی افزود: برادر سیدصادق شیرازی با نام مجتبی در لندن صاحب حوزه علمیه و شبکه فدک می باشد و از این طریق هر بی حرمتی که می تواند را بر زبان می آورد و تحت پوشش مرجعیت خودساخته به شخصیت های دینی و انقلابی مثل سید حسن نصرالله، شیخ عیسی قاسم مرجع شیعیان بحرین، علامه شهید سیدمحمدباقر صدر، مرحوم بهجت، آیت الله سیستانی، آیت الله مکارم شیرازی و ... ناسزا می گویند و هیچ حرمت و حدود اخلاقی را رعایت نمی کنند.

این كارشناس مسائل جهان اسلام تخریب وجهه اسلام در جهان را هدف دیگر این گروه عنوان كرد و افزود: یكی دیگر از راهبردهای جریان مرموز شیرازی ها، ترسیم چهره خشن، خونین وافراطی از تشیع است.

دكتر سید هادی سیدافقهی افزود: این راهبرد خطرناك در حالی پیگیری می شود كه تشیع، مذهبی استدلالی، فقهی و اخلاقی است و آنها درصدد هستند تا با رواج بدعت هایی همچون قمه زنی، راه رفتن روی خار، رفتن زیر سم اسب و ... چهره ای خشن از آن ترسیم كرده و فلسفه نهضت سیدالشهدا(ع) را در این آئین های غلط و افراطی خلاصه کنند.

وی تشدید اختلافات مذهبی میان تشیع و تسنن را هدف دیگر این جریان توصیف كرد و گفت: امروز شیعه و سنی به دست داعش سربریده می شوند اما اینها هیچ گاه متعرض آن نمی شوند ولی مرتب به نمادهای برادران اهل سنت حمله و اهانت می کنند و حتی از نسبت های ناروا به همسران پیامبر(ص) نیز فروگذار نمی کنند.

بازی جریان تشیع انگلیسی در پازل "تفرقه بیانداز و حکومت کن"

دكتر سیدافقهی راهبرد دیگر جران شیرازی ها را حرکت در راستای اهداف استکبار جهانی خصوصا استعمار پیر انگلیس مبنی بر سیاست قدیمی " تفرقه بیانداز و حکومت کن" عنوان كرد.

وی در رابطه با فعالیت های این جریان مرموز در داخل کشور گفت: آنها در بعضی مكان ها، حضور علنی دارند؛ مثل منزل سیدصادق شیرازی در قم که جلسات و شبکه مخصوص به خود به نام مرجعیت را دارد و در مناسبت های مختلف سخنرانی و مباحث فقهی خود را مطرح می کند و بد نیست که این موارد از سوی متخصصین فقه، مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا عمق فقهی این مرجع خودخوانده نمایان شود.

سیدافقهی با بیان اینكه روش آنها ورود به سیاست در پوشش مذهب است، افزود: در برخی استان ها نیز، در قالب كمك به حسینیه ها و تشکل های مذهبی سعی دارند در پوشش مجلس عزاداری امام حسین(ع) و اهل بیت خود را وارث حقیقی قیام سیدالشهدا و مدافع حقیقی اهل بیت معرفی نمایند و دیگران را منحرف می خوانند و دقیقا همان روشی که وهابیت نسبت به سایر مسلمانان دارند را پیاده می كنند.

جریان شیرازی به دنبال تضعیف مرجعیت است

در ادامه حجت الاسلام حامد کاشانی در گفت وگوی تلفنی با "متن، حاشیه" در مورد نفوذ این جریان در بدنه هیات های مذهبی گفت: متاسفانه این جریان مخاطبین خود را از میان قشر مذهبی و معتقد و عاشق اباعبدالله الحسین(ع) انتخاب می کند و گستره تبلیغاتی آنها معطوف به این بخش از جامعه شده است.

وی در مورد نوع فعالیت این جریان انحرافی توضیح داد: با توجه به اینکه جریان تشیع انگلیسی یک جریان سیاسی است، مبانی اعتقادی محکمی ندارد و هدف اصلی آن جدا کردن قشر مذهبی از بدنه نظام است.

این کارشناس مسائل دینی افزود: زمانی که فرقه ای مثل بهائیت در حال فعالیت است نمی تواند از میان افراد مذهبی عضوگیری کند چون یک مکتب جعلی بیرون از اسلام است. اما این جریان برای اینکه بتواند جامعه مذهبی را از بدنه نظام اسلامی جدا کند، بررسی كرده که جامعه مذهبی ما به چه چیزهایی عقیده دارد.

حجت الاسلام كاشانی در ادامه افزود: یکی از نقاط قوت شیعه ارتباط با مرجعیت است و شیعیان همواره در پی اطاعت از مراجع خود بوده اند، همانطور که در جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی به مرجعیت یک رهبر فرزانه پیروز شدند یا در واقعه تنباکو تحت مرجعیت شیرازی به پیروزی رسیدند و آنها از همین راه برای تضعیف مكتب تشیع قدم برداشته اند.

وی در ادامه گفت: این جریان سعی در ایجاد شکاف میان قشر مذهبی و مراجع نموده است. بی حرمتی ای که این جریان به مراجع تقلید و علما برجسته روا داشته تا حدی است که در طول تاریخ نمی توان به تعداد انگشتان دست برای آن نمونه پیدا کرد.

حجت الاسلام کاشانی درباره مرجعیتی که این جریان معرفی می کند گفت: مرجع در جریان شیرازی ها، پیرو عوام است و هر رفتاری در مورد عزاداری را مشروع قلمداد می کند.

وی در پاسخ به سؤالی در مورد ترویج قمه زنی از سوی این جریان مرموز گفت: مسئله قمه زنی در چند عرصه باید مورد بررسی قرار گیرد. عرصه اول حکم اولیه آن است، اینکه آیا این عمل از ابتدا یک عمل عزاداری شمرده می شده یا نه؟ که ممکن است بین نظر مراجع تقلید گذشته اختلاف نظر وجود داشته باشد، برخی آن را بدعت بدانند و برخی هم می گویند بدعت نیست.

حجت الاسلام كاشانی افزود: اما نکته حائز اهمیت این است که عامل تازه ای برای این موضوع پیدا شده و نیاز به حکم ثانویه می باشد. یعنی اگر تا صد سال پیش هم این عمل بنابر نظر برخی علما انجام می شده و با آن مخالفتی نمی شده، اما در آن زمان اینطور نبوده که این حرکات ضبط و ثبت شود و در اقصی نقاط عالم وقتی می خواهند تشیع را معرفی کنند از این تصاویر برای مخدوش كردن چهره اش استفاده کنند، عاملی که در اینجا به عنوان حکم ثانویه مطرح است، وهن مذهب است.

استاندارد دوگانه غرب در برخورد با تشیع واقعی و تشیع انگلیسی

این كارشناس مسائل مذهبی درباره استقبال استكبار از رفتارهای موهن این فرقه گفت: کشور انگلستان که همایش شیرخوارگان حسینی را ممنوع اعلام كرده و مانع برگزاری آن است و چون می داند مظلومیت شیرخوار اباعبدالله الحسین(ع) به حقانیت امام حسین(ع) و تشیع کمک می کند؛ نه تنها با رواج قمه زنی مشکلی ندارد بلکه حتی رسانه، سایت اینترنتی و شبکه های ماهواره ای در اختیار اینها قرار می دهد تا قمه زنی ترویج كنند.

در ادامه برنامه دکتر افقهی در رابطه با رویکرد تشیع انگلیسی نسبت به گروه های تروریستی و تکفیری نیز گفت: این جریان به جای تکیه بر ارزش های انسان ساز اسلام، بر روایاتی بسیار ضعیف که محل مناقشه است تاکید دارد. از سوی دیگر وقتی با گروه تروریستی مثل داعش که مظهر ظلم افراطی است مواجه می شوند، سکوت می کنند و حتی کلمه ای در جهت اعلام جهاد با آن سخن نمی گویند!

وی افزود: خود را حافظ خون سیدالشهدا می دانند اما در برابر گروههای تروریستی چون داعش که دشمن ترین دشمنان امام حسین (ع) هستند و در عراق و سوریه، مسلمانان را قتل عام می کنند و هدف خود را تخریب حرم حضرت زینب(س) و حرم امام حسین(ع) عنوان می کند هیچ موضعی نمی گیرند.

وی در تشریح نگرش این جریان نسبت به مسئله فلسطین و صهیونیسم گفت: این جریان نه تنها ضدصهیونیسم نیست بلکه در مقابل روز جهانی قدس را زیر سوال می برد. همانگونه که در مقابل "هفته وحدت"، "هفته برائت" را عنوان می کنند، "روز جهانی قدس" را نیز "روز آزادسازی سامرا" نام نهادند و به شدت مخالف مسئله فلسطین هستند. فلسطینیان را ناصبی معرفی می کنند و حمایت از مردم فلسطین را حرام می دانند.

دکتر افقهی درباره راهكارهای مقابله با جریان تشیع انگلیسی چند مورد را برشمرد:

-
بیان نقاط ضعف و انحراف این جریان برای نسل جوان

-
برگزاری جلسات هم اندیشی توسط مدیران رسانه

-
برگزاری جلسات آگاه سازی برای مسئولین هیاتها

-
تشریح و تدوین همسویی راهبردی جریان شیرازی ها با سیاست های تفرقه افکنانه استکبار جهانی

-
جلوگیری از فعالیت های میدانی این جریان در عرصه کتاب، جلسات، فضای مجازی و شبکه های ماهواره

-
تدوین مبانی اسلام ناب محمدی و تشیع حقیقی علوی از منابع معتبر و از طریق آیات عظام و علمای اسلام

صفحه164 از318
05 آذر 1403 0 نظر

بهائیت در ایران : کتاب «سید علی‌­محمد شیرازی(باب) و شورش­ بابی‌­ها در مازندران» نوشته سینا فروزش  توسط انتشارات سروش ...

06 بهمن 1400 0 نظر

بهائیت در ایران : برنامه هاي راديو به قدري وقيح بود که کارشناسان ساواک را نسبت به تبعات اجتماعي آنها بيمناک مي ساخت. ...

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی